روز مادرو تبریک بگو گفت من چنین خانواده ای ندارم و من مادر ندارم مادر شوهرم خانواده شوهرم خیلی مارو اذیت کردن تا حالا یه کمک کوچیک ب شوهرم نکردن با اینکه وضع مالیشون خوبه ولی خواهرشوهرمو بهترین جهزیه دادن بهترین دانشگاه ازاد فرستادن ب من سر عقد نشون حتی یه انگشتر لباس یا یلدایی نخریدن ولی برادرشوهرم مجرده از چند سال پیش نزدیک ۲۵۰گرم تا الان کم کم براش طلا خریدن گذاشتن کنار واسه زن ایندش اینم بگم برادرشوهرم سرکار نمیره بیکاره ولی مادرشوهرم براش جمع میکنه من خونمون اتیش گرفت یه زنگ نزدن پای شوهرم شکست یه زنگ نزدن خواهرشوهرم عقد کرد فقط یه زنگ زد یه تعارف زدن یه شب مونده ب عروسی خواهرشوهرم زنگ زدن فرداشب عروسیه میایید بیایید
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
خوندم واقعا هیر قابل تحمل و تصورهمتاسفانه بعضی والدین با یکی از بچه هاشون مثل بچه سرراهی رفتار میکنن ...
بقران قسم تادحالا بی احترامی نکردم بهشون جلدفامیل سرم خمه هرجا نشیتن بدمو گفتم من دخترای خواهرم همس منن متاهلن من یه خواهر دارم متولد ۵۷ هرچی بهش میگم خانواده شوهرموددیدی سلام علیک نکن باز میکنه مادرشوهرم الکی میره ب اینا میگه ابجیت میاد میشینهوپیش فامیلای ما از تو دخترات بد میگه میره پیش زن داداشم میگه خواهرشوهرت پشتت پیش فامیلای ما بد میگه ببین چ جور جنسیه مادرشوهرم
آهان علت دل درد معلوم شد........بنظرم محبت به این جماعت فایده ندارهآخه قبل ازدواجتون هم که ماشینش ر ...
ن عزیزم خسیس نیستن شوهرم باهاشون دعوا کرده کلی ولی مول و ندادن حتی شوهرم کامپوتر خرید ندادن بهش مادر بزرگ شوهرم یه سرویس گل سرخی خیلی قدیمی داد ب عنوان کادو عقد مشهد بودیم نا یادمون رفت بیاریم اونم برداشت نداد یه جشن کوجیک عقد تو نشهد گرفت شوهرم پول شایاشاشم برداشتن ندادن شوهرمم یی زبونه ساده اس
خوندم واقعا هیر قابل تحمل و تصورهمتاسفانه بعضی والدین با یکی از بچه هاشون مثل بچه سرراهی رفتار میکنن ...
بخدا خواهر شوهر یه دونه دارم با من خوب بود برداشتن اونم پر کردن ک زن داداشت برات جادو میگیره بختتو ببنده اونمواومد ب من فت مادرم اینجوری میگه قسم خوردم این کارو نمیکنم اخه من اصلا عتقاد ندارمدب این کارا شب ک خواهر شوادم خواب بود موهاشو قیجی کرد منم اون شب اونجا بودم وقتی اومدم خونمون ب خواهرشوهرم گفته بود دیشب دیدیم زن داداشت موهاتو قیچی کرده جادوت کنه بعد مادرشوهرم پدر زن داداشش جادوگر و رماله رفته بود ب اون سپرده بود ک دخترم اومد بگو زن داداشت جادوت کرده فکرشو کن ذهنش ب کجاها رسیده بود خواهر شوهرمم باهام بد شد