از دیشب مقدمات قورمه سبزی رو آماده کردم که امروز، صبح تا ظهر قبل از رفتن به مدرسه جا افتاده باشه زیاد هم درست کردم که برای دو روز بمونه، صبح فقط مشغول پسر کوچیکم بودم چون تازه واکسن زده به شدت بدقلق شده و گریه، ساعت ۱۱ پرستار پسرم زنگ زده مریضم نمی تونم بیام شوهرم زنگ زد به خواهرش بیاد پیش پسرم ، ظهری رفتم مدرسه تا ساعت ۵ امسال مدرسم بدترین نقطه شهره هر کلاس ۴۰ دانش آموز با انواع و اقسام مشکلات خانوادگی، تا رسیدم خونه پنج و نیم بود، کمک پسر بزرگم کردم تکالیفش انجام داد با کوچیکه دعواش شد خونه رو گذاشتن رو سرشون که بابت جیغ و دادشون هنوز سردرد دارم، شوهرم ساعت ۷ و نیم از سرکار اومد پسر بزرگم رو برد کلاس زبان تا برگشتن ساعت نه و نیم بود،از قورمه سبزی که تمام امیدم برای ناهار فردا بود عملا چیزی باقی نمونده بود مقدار کمی هم که مونده بود شد شام شوهرم، برای خواهرشوهرم شام املت درست کردم، برای دو تا پسرا سیب زمینی سرخ شده، مجبور شدم مرغ فریز شده رو با بدبختی تیکه و طعم دار کنم برای ناهار فردا زرشک پلو با مرغ درست کنم،چون خواهرشوهرم تا دو سه روز خونه ماست، پشت سرم برگشتم نگاه کردم تا پسر کوچیکم کل سطل زباله رو تو اشپزخونه خالی کرده مجبور شدم همه رو جمع کنم،اشپزخونه ترکیده بود از ظرف نشسته همه رو شستم همزمان باقی مونده ریاضی پسرم باهاش کار کردم، پسر کوچیکم رو سپردم به شوهرم بشوره و پوشک کنه و بخوابونه، فرار کردم تو اتاق خواب در رو خودم قفل کردم که سراغم نیان الان داره صداش میاد منو صدا میکنه، خدا کنه نیاد پشت در که دیگه نمیکشم، باورم نمیشد روزی عزیز دردونه خونه بابام بودم و الان مثل کوزت باید کار کنم
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
آخ آخ گفتی.ان شاالله تن بچه هامون همیشه سالم و سلامت باشه جونمون به جونشون بستست ولی بعضی مواقع دلم میخواد برای چند ساعت ناشنوا بشم و هی ماماااااان ماماااااان نشنوم😄مغزم درد گرفته😁