سیر ترشی انداخته بودم تابستون خونع مامانم گزاشتم جا نداشتم تا برسه ببرم موقع بردن چنتا سیر کامل ۳.۴تایی دادم با مامانم گفتم بخورید ببینید چطوره .ب شوهرم نگفتم فک نکردم لازم باشه بعد از شانس شب چله رف ت سفره دید امد قیامت ک اون از مال مابود چرا دادی همچیو میدی دزدی میکنی از اموالم داداشت میاد هرچی ت خونس میدی میبره ....بخدا قسم همیشه بهم تهمت دزدی میزنه رب تموم میشه میگ چرا زود تمدمشد روغن تموم میشه میگ چرا زود تموم کردی سیب زمینی کم میشه میگه ب کی دادی زود تمومشد پدرمو دراورده انقد گفته خودم ب خودم شک دارم