منم بین خواهرم و من ب شدت فرق گذاشته میشه
من ۱۹ سالگی ازدواج کردم و از جهاز بگیر هر چی ک خریده بودند از قبل و ی سری هم جدید ب سلیقه خودشون خریدن و من اعتراضی نکردم
سر شباش دادن عروسیم ی دلخوری پیش اومد ک یادم‌نمیره
حالا برای خواهرم ماشین خریدن،کلی هر ماه هزینه اش میکنن
هر چی بخاد فراهمه براش
اگ خواهرم لج کنه هر کاری میکنن تا آشتی کنه
اما من ن انگار منو از سر راه پیدا کردن
برای من توی متاهلیم کارایی کردن ک وظیفه اشون نبوده،اما برای خواهرم خیلی بیشتر کردن و میکنن
منم دختر همون خونواده ام،اگر ماشین برای تون خریدن باید حداقل نصفشم ب من میدادن
اما خوب خونواده ام هستن و من دوسشون دارم چون ب جز اونا کسی رو ندارم،سعی میکنم ناراحت نشو و خودمو بزن ب بیخیالی
امروز ک رسما دلم‌شکست اما با این حال چیزی نگفتم و فقط نشستم تو ماشین گریه کردن چون حس کردم تو خونواده ام اضافه ام
ولی بعدش رفتم باشگاه و سعی کردم فراموش کنم 💔
همین ک کنارم دارمشون خدا رو صدهزار بار شکر
چه مسخره.هرچقدر بد باشه دلیل نمیشه قهر کنی.
شب یلدا تنها بوده هر سال من میرفتم خونشون هیشکی نمی‌رفت امسال تنهایی تنها بوده حتی آبجی مجردمم نتوانسته بمونه خونه رفته بیرون
منم نرفتم خیلی ناراحتم خیلی گریه کردم ای کاش نمیذاشت کار به اینجا بکشه
منم همین طوری هستن فقط ظاهری زنگ زدم تبریک گفتم عید خونشون رفتم تازه همسرم فوت شدند سه ماه تابستان یه سر به من نزدن چسبیدن پسراشون منم دلم از دستشون شکسته ولی صبح دو دقیقه تلفنی تبریک گفتم البته ما تو یه شهر دیگه هستیم ولی توقع دارم حالا که برام مشکل اومده بیشتر حالمو بپرسم😞😞
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
13 ثانیه پیش
14 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز