عصبی ام داره مخم منفجر میشه سر دردم از ساعت پنچه صبحه بیدار شدم مث کوزت خونه رو تمیز میکنم و بچه هارو از اب و گل در اوردم به قران همین یک ساعت پیش تمامه خونه رو جارو برقی مفصل کشیدم بچه ها رو دیروز بروم حموم خونه از تمیزی برق میزد سرم درد میکرد از خستگی ساعت چهار غروب رفتم خوابیدم بیدار که شدم تمامه هیکل بچه کوچیکم پی پی بود به تخت پی پی مالیده بود به فرش اتاق خواب به فرش پذیرایی به فرش اتاق خودشون تمامه در و دیوار هاااااا تمامش پی پی بود قدم ب قدم جای راه رفتن نبود خونه بویه گند گرفت همه اینا به کنار دخترم از جعبه ارایشیم کرمی که تازه خریده بودم به قران ۷۰۰ تومن دادم رو در اورده و به تمامه هیکل خودش و بچه مالیده به تمامه مبل ها و نمیره من هنوز یکسال نبود مبلا رو خریده بودم 😭😭😭 هزار بار به دخترم که سه سال و نیمه خیلی کم مونده چهارسالش بشه سفارش دادم اگه بچه کوچولو مایبی بی رو باز کرد منو از خواب بیدار کن به وسایل من دست نزن
همشون رو انداختم حموم سر تا پاشون رو شستم حالا که میخوام خونه رو تمیز کنم دوتاشون زدن زیر گریه یه جوری گریه الکی میکردن انگار کتکشون زدم بخدا من فقط اروم دعواشون میکردم که چرا این جوری کردین انقدر داد زدن و گریه کردن همسایه پایینی اومده در میزنه همسایه زنده ای چرا بچه هات گریه میکنن ساکتشون کن خب ساکت نمیشن چیکار کنم فضول خانم
الانم خونه رو به حال خودش رها کردم فقط کثافت کاریشون نشستم و دوتاشون رو بغل کردم تا ساکت باشم و گریه کنن بیشتر از این ابرومون نره
دیگ نمیتونم سرم درد میکنه میخوام بشینم زار بزنم انقدب عصبی و ناراحتم دوست دارم ی ادم بکشم ولی دارم کنترلش میکنم مادر بودن خیلی سخته چقدر دست تنهام اگه ی نفر مراقب این شیطونا بود میتونستم بی ناراحتی یه کوچولو استراحت کنم