همسرم از پنج ماه پیش مغازه زده با کلی پول وام
هر ماه قسطاشو میدیم و الان پولی نداریم واسه خرید گوشت و مرغ و ...
مادرم دوماه پیش مکه بود برا همسرم یه انگشتر سه ت و من یه عبای ۳ ت آورد هر جا هم همسرم پول قرضی میخواست مامانم تو این یه سال بهش میداد
الان میگه که من رو این دو ت حساب باز کرده بودم برا قسط و خرید گوشت خونه
گفت میرفتی ۲۰ ت میگرفتی مامانت خوشحال تر بشه
چی باید بگم من
تازه هنوز سر مامانمم نرفته به خاطر روز مادر
من که دیگه هیچی گفته پول ندارم هیچی بخرم نه تولدت نه سالگرد نه هیچی
چیکار کنم اینقدر حرفاش تلخ بود گفتم من امشب نمیرم خونه مادرم