امروز رفتم بازار یک خانمی کنارم واستاده بود یک بار گفت چه مانتوی قشنگی دست شو زد به مانتوم یک بار دیدم دستش سم گاوه واقعی سم گاو بود منم جیغ زدم دیدم زنه فرار کرد یک خانوم دیگه هم دید سلوات فرستاد فرار کرد از همون موقع قلبم درد میکنه
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.