.
عاشق شدم
تو در خوابهایم
آرزوهایم
روزهایم زندگی کردی
خجالت می کشم
اما
دستهایم هرگز طعم آغوشت را نفهمیدند
چشم هایم ناگهان فراموشی گرفتند
و قلبم سقوط را امتحان کرد
چه تاریکی بی رحمی سمت تو بود
مرا سرزنش نکن
تو همین جا بودی
درست وسط زندگیم
هر چند قلبم فراموشت کرده بود
ذهنم اما هنوز در آغوشت گرفته
با خودش حرف می زد
من سکوت کردم
برای غروری که فریب خورد
و تو
دستهایت سرد تر شد
هرگز نمی توانم شبیه تو باشم
من انتخاب می کنم
و قول می دهم دیگر
به خاطراتمان وفادار نباشم.