قبل از اون خواب بالا که تعریف کردم دیدم رفتم تو یه باغی که درختاش پراز توت سفید ومنم یه شاخه رو کشیدم سمتم وتوت کندم و خوردم توت ها پشت سرهم میرسیدن و میریختن زمین و تپه های بلندی میشدن که بقیه روش راه میرفتن بعداز اون یه دختر افغانی اومد که کتابای کنکورشو به من نشون میداد و میگفت معدلم نوزده و هفتاد شده و اگر کتاب میخوای باید بری از اوه بخری که یه روستا نزدیکمونه ولی من بهش گفتم من امتحانای نهایی و ندادم راستش من تو واقعیت هم مردد هستم که کنکور بدم یانه به خاطر همین این خواب و دیدم چون نظام قدیم هستم نمیدونم از پسش برمیام یانه