بچه ها من همیشه هر کاری دوستم ( که اینجا بهش میگم سارا) میکرد رو میگفتم اشکالی نداره مادر پدر هامون هم همو میشناسن از بچگی و با هم بزرگ شدن بعد من چون رفت امد با ایشون میرفتم و همه کارام باهاش بود هر کاری میکرد میگم باشه (حوصله جرو بحث نداشتم )
بعد امروز اومده میگه چرا با ( سیسی دوستم ) میرید توی حیاط مدرسه نیومدید پیش من من گفتم گشتیم دنبالت نبودی حتی سیسی گفت شاید بالاعه بعد بهش گفتم چرا اصلا خودت نیومدی دنبال ما گفت من خودمو سبک نمیکنم😐😐😐 الان من باید با این بشر چی کار کننمم