2777
2789
عنوان

به نظرتون حق داره مادرشوهر

393 بازدید | 35 پست

حدود یه هفته خونه ما بودن حسابی ازشون پذیرایی کردم و گرم و تحویل گرفتم هر وعده غذای خوب گذاشتمو....

روز سوم مادرشوهرم اینقدر احساس راحتی کرد که شروع کرد حرف زدن که اره من مهمون میاد خسته میشم و.... خلاصه وقت گیر اورده بود که منو تربیت کنه مهمون داره بدم کارهاشو بکنم و تو غذا و.... کمکش....

(بعد هم رفتارهاشون و بی محلی هاشون و فرق ذاشتن ها تهمت ها اینقدر شوهرمو صدا زدن که منو خراب کنن پیش شوهرم و....خلاصه رفتارهای فوق زشت و توهین امیز و پشت سر خرف زدن های دروغشون و.... طی ۱۲ سال خیلی اذیتم کردن جوری که زده شدم ازشون و دیر به دیر میرم اونم وقتی خودشون دعوت کنن )

حالا اخرین بار زن عموی شوهرم با کل خانوادش حدود ۱۲ نفر خونه مادرشوهرم بودن ماهم زنگ زدن رفتیم دیدم مادرشوهرم سرسنگینه تحویل نمیگیره موقع غذا هم رفتم اشپزخونه کمک یه جور سنگین و بدی نگاه میکرد و بعد هم کلا سرسنگین بود...منم چیزی نگفتم کلا فوق مظلوم و بی زبون و خیلی ارومم


حالا خونه مون که گفت فهمیدم اون روز انتظار داشته من میرفتم کارهاشو بکنم و غذاهاشو کمک کنم و....

منم بچه دارم خب هیچ وقت هیچ کمکی بهم نکردن حتی تو مدت حاملگی تا الان که بچم پیش دبستاتیه هیچ کمکی نکردن بچم نوزاد بود اومدن با خواهرشوهرم یه قاشق کمک نکردن بردارن رفتن تا ۳ نصفه شب با شوهرم ظرف شستیم تولدها و مراسم ها و مهمونی های من فقط خودشون میشینن فقط مامانم کمکم بوده با دل و جون اینا اصلا


حالا اومده اون از اون وضع بی محلی هاش حالا خونه من هم شروع کرده تربیت من به نفع خودش 

بعد هم میگفت خب تو یه دختری مامانت اینا چون حوصله شون سر میره میگن بیا اینجا چون خودشون تنهان اصلا فهمی از محبت ندارن... فقط گفتم نه اونا مارو دوست دارن چون محبتشون عمیقه و بعد هم بچم شروع کرد گریه کردن که رفتم سراغ بچم و بعد هم سراغ غذا و.... نشستم ادامه بده

بچه یه چیزی تو دلم مونده نگم میترکم😍

جاریمو بعد مدت‌ها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳

پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم می‌خوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته 
عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉

شما هم می‌تونید با زدن روی این لینک شروع کنید

من خودم کلا عادتم اینطوریه چه خونه مادرم چه مادرشوهرم  برم از اول کار میکنم یعنی تا میرم تو انگار خودم صاحب خانه م خونه رو مرتب میکنم غذا پختت که همیشه هرجا برم بامنه مهمون بیاد پذیرایی میکنم چه مادرم چه مادرشوهرم میشینن پیش مهمون بچه کوچیکم دارم اونا نگه میدارن 

میبینم خیلیا سر کار کردن بحث دارن خیلی برام عجیبه من خواهرشوهرام از خودم بزرگترن ۵یا۶ سال ولی باز کاری به اونا ندارم خودم کارارو میکنم حتی طوری که مثلا خواهرشوهرم میگه کاش فلان غذا رو بیای بپزی خوشمزه میشه نمیخوام بگم من خوبم بقیه بد میخوام بگم اگه با دید همون مادر خودتون به مادرشوهر نگاه کنین اصلا از کار کردن تو خونه ش ناراحت نمیشین 

مهربانی ،عشق،آرامش

خوب کاری کردی نرفتی کمک...نزار کنترل کنن

اینقدر بدی دیدم دیگه زده شدم دیر به دیر میرم اونم خودشون دعوت کنن اونم بعد از ظهر زنگ زد که شما هم بیایین شوهرم سر کاره خب تا بلند شم دوش بگیرم بچه رو ببرم حموم حاضر شیم تا شب شوهرم بیاد بریم خب رفتم اونجا کمک کردم موقع ظرف همه رفتن فقط من تو اشپزخونه بودم بعد دخترعمو بزرگه که دید تنهایی دارم میشورم اومد وایستاد کمک


من خودم کلا عادتم اینطوریه چه خونه مادرم چه مادرشوهرم برم از اول کار میکنم یعنی تا میرم تو انگار خو ...

ببین کار شما هم قشنگه و هم ارزشمند ولی گاهی طرفات آدمای پررو و سواستفاده گری هستن و دلت نمیخواد رو بدی ... مثلا مادرشوهر من کلاااااا سالی یه بار بچه هاش رو دعوت میکنه و یه شام میده.روز اول عید....بعد دختراش میشینن توقع دارن عروسا برن طرف بشورن ..من خودم طرف شستن و تمیز کاری رو دوست دارم ولی ایمکه اینا وظیف عروس بدونن حس بدی بهم میده و دلم نمیخواد خودمو بندازم تو دست و پا .کلا ازینکه ازم توقع داشته باشن و کاری رو وطیفه عروس بدونن حس خوبی ندارم 

و اکنون در برابرت ایستاده ام تا بپرستمت ! ای خدایی که جز خود من نیستی ❤
من خودم کلا عادتم اینطوریه چه خونه مادرم چه مادرشوهرم برم از اول کار میکنم یعنی تا میرم تو انگار خو ...

منم دقیقا مشکلی‌با کار‌کردن ندارم. تمام خانواده ی‌شوهرمم میدونن. اما از‌وقتی دیدم جاریام میشینن من کنار‌مادرشوهرم میکنم ازونور‌مادرشوهرم میره خونه ی‌اونا تمیز میکنه همه کاراشونو میکنه بعد ی‌سر ب‌بچه ی‌ من نمیزنه قدردانی ام نداره دبگه شل کردم. حتی همسرمم علنی ب‌مادرش‌گف قرار باشه اوناهستن زن من پاشه .ما‌دیگه نمیایم وقتی اونا‌هستن

parasoo1989@
ببین کار شما هم قشنگه و هم ارزشمند ولی گاهی طرفات آدمای پررو و سواستفاده گری هستن و دلت نمیخواد رو ب ...

میدونم عزیزم نمیگم من خوبم 

من به این چیزاش فکر نکردم خودم کار کردنو دوس دارم منم خواهرشوهرام هیچ کاری نمیکنن ولی خب مادرشوهرم زن خوبیه من بخاطر همین واقعا بی هیچ فکری میرم خونشون حسابی کار میکنم تمیز کاری و این چیزا 

مهربانی ،عشق،آرامش

یسری ادما‌کلا‌حرف‌مفت زیاد میزنن. درسته حرص ادم درمیاد اما‌تو دراز مدت وقتی علنی ب‌روشون بیارید ک خ ...

خیلی خیلی پرو هستن فقط نوقع کار یاد عروس میوفتن که فقط کار کنم

ببین ۱۲ سال عروس اینام اینقدر بدی دیدم زده شدم ازشون ظرف نشسته بودم مادرشوهرم دعوام میکرد و میگفت ظرف شستن اون صمیمیت و نشون میده .... 

حالا هیچ جا صمیمیت ندارناااا صمبمت ندیدم ازشون همه شون خشک و رسمی و سردن... فقط موقع کار ادمو میشناسن


خیلی خیلی پرو هستن فقط نوقع کار یاد عروس میوفتن که فقط کار کنمببین ۱۲ سال عروس اینام اینقدر بدی دیدم ...

من جات بودم همون طرف شستن رو هم تعطیل میکردم 😁

و اکنون در برابرت ایستاده ام تا بپرستمت ! ای خدایی که جز خود من نیستی ❤
اینقدر بدی دیدم دیگه زده شدم دیر به دیر میرم اونم خودشون دعوت کنن اونم بعد از ظهر زنگ زد که شما هم ب ...

مادرشوهرت زیادی توقع داره تو همین که باهاشون رفت و آمد میکنی و ظرف شستی خیلی خوبه باید قدرتو بدونن

دقیقا مثل مادرشوهر من دستم تا آرنج کنم تو عسل آخر سر محبتامو نمبینه اوایل مهمونی داشت خیلی کمکش میکردم از شب قبل میرفتم خونشون دسر درست کردن غذا پختن کلی کمک بعد دوساعت بعد ک مهمونا میرفتن قهوه ایم میکرد منم این کاراشو دیدم کلا مهمونی گرفت  گذاشتم ساعت۶ونیم عصر رفتم باورت نمیشه خودش و دخترش جواب سلامم با زور دادن انقد جو سنگین بود دخترش ک تیکه مینداخت از صبح اومدم خسته شدم دیک کار نمیکنم ولی الآنم که ترانه میسوزه ازینک مثل اون موقع ها نمیرم کمکش

کلا اروممم ولی تو تاپیکم بخوای سر ب سرم بزاری میشورم میزارمت کنار
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز