موردی باید حساب کتاب کرد ، مثلا یه مردی صبح میره با این ترافیک مثلا پنج عصر میرسه خونه حقوقش بیست تومنه ، حالا یه مراسمی در پیشه ، میگی من پول میخوام میگه این مثلا پنج تومن رو میتونم بهت بدم ، اون پنج تومن رو برو بخر نه اینکه دو تومن بخری سه تومن رو پس انداز کنی ، پس انداز خوبه اما نه همیشه ، اون مرد نباید اینجوری فکر کنه که تو همیشه برای خودت کم میذاری تا یه چیزی هم پس انداز کنی .. همیشگی نباید باشه
الان مثلا یکی از داییام وضع مالی توپ توپه ، زندایی رو نگاه کنی انگار با کولی ها زندگی میکنه یه مانتوی درست نمیخره ، دختر هم نداره همش میمونه برای عروسا که کیفش رو ببرن
همه چی رو باید سنجید و حساب کتاب کرد ، مثلا میبینی با یه سرمایه گذاری یه پول خوبی به دست میاد باید مرد رو تشویق کرد توقع کرد تا انگیزه بگیره سطح مالی خانواده بره بالا ، ریسک کنه نترسه ، یاد بگیره به چالش درست بیفته
ولی اگه بی توجه به شرایط و حتی توانایی اون مرد توقعات محیرالعقول داشته باشی ممکنه سمت پول حروم بره که الان تو هر اداره و مغازه ای بری پر شده از ادم حروم خور که رشوه میگیرن ، جنس مزخرف رو دولاپهنا بهت میندازن سود میکنن ، زیرمیزی میگیرن و ... خوب اینا موفقیت حساب نمیشه و تاوان داره
هر چی به قاعده خودش