من وقتی جاریم وارد این خونواده شد یهو زندگیم به هم ریخت ازین رو به اون روشدم . منی که به خوشبختی و خوشگلی و موفقیت زبان زد بودم. ولی اصلا بهش شک نکردم که کار اونه. تا اینکه خونه خربدیم یه گلدون گل اورد. از همون اول که اورد من دیدم این گل به جوریه داره میپوسه و میگنده از بس انرژی منعی داشت
رفتم گلدونو خالی کردم خاکشو عوض کنم یه کاغذ لول شده پیدا کردم که آب تمام جوهراشو شسته بود و زیاد چیزی معلوم نبود .... بعد فهمیدم که بعععله کار ایشونه.
ولی من ازین کارا میترسم. دنبالش نرفتم ...
امسال بدترین سال زندگیم بود از مریضی و افسردگی شدید و اضطراب
نماز استغاثه به حضرت زهرا خوندم ازشون خواستم خودشون شر همه رو به خودش برگردونه و واقعا حالم بهتر شد.