دیشب شب یلدا جم شده بودیم خونه مادر شوهرم .من و جاریم عقد هستیم من زودتر رفتم خونشون.۳شب پیش همسرم و مامانش برام یلدایی آوردن همسرم برام پلاک و زنجیر گرفته بود و کلی وسایل خوردنی خونه اورده بود.دیروز قبل اینک جاریم بیاد نشسته بودیم پلاک زنجیرمم پوشیده بودم مادر شوهرم گفت استوری چیزی گزاشتی از یلدایی هات منم گفتم نه چطور مگه گف ه.. نبینه ناراحت بشه منم گفتم خب ببینه مگ میترسی یا میترسم ازش گفت پسرمو گفتم با مهدی برا کوثر یلدایی برده پسرم گفته من از این رسما ندارم. بنظرتون حق دارم ناراحت بشم؟
مادر شوهرم کار همیششه .. میتونست با لحن خوب بگ طوری ک دل من نشکنه... واقعن این سایت دل ادمو بیشتر خو ...
عزیزم تو احساست از چیزایی هست که در طول زندگی با اونا ازشون دیدی و شنیدی واسه همین حساس و ناراحت شدی.. ولی کسایی که اینجان چیزی از رفتارای مادرشوهرت ندیدن فقط اینی که تعریف کردی و تصور کردن طبیعیه که اینجوری نظر بدن.. ناراحت نشو
زیاد رو حرفای مادرشوهرت زوم نکن که خودت داغون میشی اصلا برات مهم نباشه
یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.
عزیزم تو احساست از چیزایی هست که در طول زندگی با اونا ازشون دیدی و شنیدی واسه همین حساس و ناراحت شدی ...
میدونم عزیزم ولی تو این سایت خیلی ادما رو قضاوت میکنن و میریزن سرش من همش میگم بحثم سر اینکه مادر شوهرم اینجوری گفته اینا میگن عقده داری استوری نکردی و اینا من عصصن نخاستم استوری کنم...حرفای مادر شوهرم برام مهم نیست فقد یکم دلخور شدم بقول همسرم چرا ازش ناراحت میشی برا خودت بزرگش نکن هیچی ارزش ناراحت کردن تورو نداره
میدونم عزیزم ولی تو این سایت خیلی ادما رو قضاوت میکنن و میریزن سرش من همش میگم بحثم سر اینکه مادر ...
همون دیگه همسرت درست میگه.. نظراتم بخون و رد شو هر آدمی با هر فکر و ذاتی وجود داره.. من منظورتو فهمیدم کلا مادرشوهر همینه من مادرشوهرم خیلی احتراممو داره ولی کلا همیشه طرف جاریمه حتی اگه بدی کنن بازم دنبال اوناس. طوری رفتار میکنه انگار من غریبه ام.. ولی دیگه بهش فکر نمیکنم بخدا اینقدر آرومم اصلا حساس نشو فقط رد شو ..چون ناخواسته روی زندگی خودتم تاثیر داره نزار بین رابطتون نفوذ کنه و سردی بیاره
نه عزیزم شما واسه خودت بزرگش کردی اونم مادره فقط نمیخواد اون یکی عروس ناراحت بشه، چرا خورد بشی خدانک ...
بخدا مادر شوهرم و عروسش پدر منو در اوردن من اصلن دوسندارم حس پوچی بم دست بده .. کلا مادر شوهرم یه فاز دیگ داره از جاریم میترسه خیلی هم میترسه یه بار روضه داشتن من پریود بودم حالم خیلی بدبود مادر شوهرم ب من نگفته بود بیا کمکم ولی ساعت۹صب رفته بود دنبال جاریم و مامانش عصن ب من زنگم نزد بگ بیا منم حالم خیلی بود بعداظهری رفتم کمک دیدم عمه همسرم گفت جاریت و مامانش دعوا را انداختن چرا این نیومده کمک ینی من منم گفتم وضم این بوده بعد جاریم کاومد مث ترسوها خم شد دستشو ماچ کرد اون شبم نگاهمم نمیکرد از ترس