بابام از بیرون اومد مامانم کادوش رو نسون داد بعد بابام به شوهرم گفت به مامانت چی میخوای بدی شوهرم گفت به ایشونم همین ۳ میلیون و گل
بعذ منم ۵ میلیون به مامان خودم دادم ولی شوهرم نمیدونه من گاهی بهش پول میدم به خاطر زحماتی که کشیده ولی شوهرم در جریان نیست چون من کادر درمانم کارانه برام توی ی کارت دیگه میفزستن منم اختیارشو دارم دوس دارم به مادرم میدم ازش ولی همسرمو نمیگم
بعد بابام به شوهرم گفت زشت نیست برای مادرت ۳ میلیون خانم ۵۰ ساله بهش بیشتر بدید اونم پیش خودش نمیزاره جبران میکنه به من گفت به مادرشوهرت بیشتر بدید
ی بار دیگه هم ما چابهار رفته بودیم گفت چرا از اونجا برامون انبه نیاوردید
پدرم اوضاع مالیش خوبه شوهرمم خوبه و درامدش بالاس سر همین موضوع بابام میگه سه تومن پولی نیست برای شما باید بیشتر بدید در حالی که به قول قدیمیا هر چی برفش بیشتر بامش بیشتر
خیلی ناراحت شدم چون اون به بهونه مامانم گفت چون دیشب یلدایی مامانم برام ی ربع سکه اورد بابامم نظرش این که بیشتر باید شوهرم میداد