2777
2789
عنوان

خانوما یه سوال داشتم

60 بازدید | 2 پست

ما دیشب همه شب یلدا خونه مادر شوهرم که زنعمومم هستن بودیم.(من و شوهرم تو عقدیم هنوز) و من دیشب وایسادم ولی خواهرشوهرام چون همه معلم هستن رفتن خونه هاشون.

دیشب زمزمه هایی داشتن خواهرا با شوهرم که برای روز مادر چی بگیرن و بعد شوهرم به من گفت.


من فکر نمی‌کردم امشب مراسم بگیرن و کادو و اینها و همه شون بیان.

من اینجا بودم که دیدم همه شون اومدن و جاروبرقی گرفته بودن و پولشو سر خودشون خواهرا و شوهرم تقسیم کردن.

۳ تا خواهرن و شوهر من میشن ۴ تا.

منم فقط یه تبریک گفتم به زنعمو و گفتم مبارکه.

شوهر منم معلمه

ولی من کنکوری ام و الانم تو اتاقم دارم میخونم ولی خیلی بغضم گرفت و ناراحت شدم که چرا اینطوری شد.

دوست داشتم منم جزئی از این کادو بودم ولی حالا که اینطوری شده و خودم پول ندارم باید برم یه روز با مامانم براشون یه کادوی جدا بگیرم.

الان به خودم میگم کاش حداقل شوهرم صبر میکرد با من و با همدیگه یه چیز جدا بگیریم نه اینکه بره با خواهراش و منم تنها

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیست

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز