ما که توی مهد کودک همو دیدیم و ازم خوشش اومد ۳ ، ۴ ساله بودیم تقریبا میرفت با بقیه بچه ها دعوا میکرد که من مداد رنگی خوشرنگه رو بگیرن ، میرفت برام از باغچه ی مهد گل میچید :)))))
دیگه همینطوری با هم بزرگ شدیم ، درس خوندیم ، دانشگاه قبول شدیم و ازدواج کردیم :)))))))
یادش بخیر روزای خیلی قشنگی بود
دلم خیلی براش تنگ شده ای کاش میشد دوباره ببینمش