اولین ساله که مزدوج شدم اولین یلدا
با همسرم دور از خانواده ها زندگی میکنیم
نه تنها یلدایی نمیدن خانواده ش ( رسم دارن ولی میزنن به اون راه)
زیباترین سفره رو چیدم زیباترین لباس رو پوشیدم اما همسرم توجهی نداشت
هندونه قاچ زدیم و خوردیم
اصلا نه دوتایی حرف زدیم نه چیزی
همسرم گفت سیرم و خسته م و رفت رو‌تخت
هیچ مناسبتی براش اهمیتی نداره برعکس من
دیگه خسته شدم از بی ذوقی ش
بااینکه بارها صحبت کردم، اما همراهی هم نمیکنه
سفره م در حد ۵ دقیقه پهن نبود، با گریه جمع کردم و لباسم رو عوض کردم
آخی عزیزم حتما دلت گرفته الان...
چه اینقدر غمگین شدم وقتی خوندم 🥲🥺🥺
ول کن بابا بذار یکم بگذره انقد مشکلات زندگی بهت فشار میاره که به این روزا میخندی
از الان نازک نارنجی نباش که داغون میشی
اکثر مردا همینطورن
شوهر منم کلا خیلی جدی نمیگیره
اما شوهر شما از چیزی نارحت نبود؟
بگردم برای دلت
چقدر بی معرفت
سبک خانوادش ابنجوریه اونم اینطوری بار اومده به دل نگیر. شما انجام بده حواست باشه کم کم یاد میگیره احترام بذاره
کاش واسه دیشب مهمون دعوت میکردی. خانواده ها نیستن اسکال نداره دوستی چیزی
شوهرت کم کم خوشش میاد مثه خودت میشه
خب حرف بزن باهاش بگو دلیل این رفتاراش چیه و بهش بگو که برام مهمه گرفتن این مناسبت ها
من نمیتونم با همچین ادمی بمونم
چند سالشه همسرت؟
خودت به جشن گرفتنت ادامه بده
من وهمسرم هردو این مدلی هستین ولی من جدیدن بخاطر بچه هام یکم الکی ذوق میکنم و تدارک میبینم ولی شوهره هیچ سیبزمینی😐
هووووف مردا چشونه
منم تازه عروسم و دیشب دعوا شد سر اینکه کجا بریم و من گریه کردم و آخرم تا ساعت ۱۰ شب خونه بودیم
خیلی دلم گرفت
اولین یلدای بعد عروسی خانواده دختر یلدایی میدن
وای اسی خانواده شوهر منم که نه کنارمون بودن نه رسمی داشتن منم اوایل سفره بزار کلی ذوق آقا می‌رفت می‌خوابید الان که من حوصله ندارم دانشجو هستم امتحان دارم دیگه برام مهم نیست اینقدر براش مهم شده شب یلدا معلوم نیست چه دردی دارن اینا
من فکر می کنم تو برون گرایی نامزدت درون گرا واین خیلی بده
