نه نوجوونای همسنم همه حالشو بردن
من عذابایی کشیدم که کمتر کسی کشید
اونم تو این سن
با این شدت
من وسواس فکری شدید داشتم
تا حدی که موهامو از ته زدم
غذا نمیخوردم
درسم افت شدیدی پیدا کرد
از هجده نوزده شدم 12.13
موجودات ماورایی که با این سنم میدیدم یه طرف
اینکه هیچ دوستی نداشتم و رابطم با خانوادم افتضاحه هم یه طرف
درد تجاوز یه طرف
اینکه تو مدرسه تحقیر میشدم و همه کلاس به چشم دشمنشون بهم نگاه میکردن یه طرف
فکر کنین کل سال برای یه دختر با احساسات لطیف