شهر ما کوچیکه، بچه هامونم خیلی به هم وابسته ان ۵سالشونه
و یه حا میبریمشون کلاس چون جای دیگه ای نیست
بعد هر موقع کلاس تموم میشه خواهرشوهرم و بچه اش راه میفته دنبال من و میاد خونمون
من شاغلم و صبح تا ظهر اداره هستم بعدشم که میام تند ناهار میخورمو بچمو میبرم کلاس
اما اون حالیش نمیشه که من خستم همش میخواد بیاد خونمون
بهش بی محلی هم میکنم فایده ای نداره
چیکار کنم دیگه خونم نیاد از اخلاقش خوشم نمیاد
و حوصله ش رو ندارم اصلا