2777
2789

دیشب برا یلدا رفتیم خونه پدرم برا شام بعد شامم اومدیم خونه مادرشوهرم باهاشون تو یه ساختمونم امسال دومین یلدام بود پیششون پارسال ک تاره ازدواج کرده بودم رفتن شهرستان پیش دخترشون

دیشبم ک رفتیم من همیشه از رفتاراشون میفهمم حرص و بغض تو دلشونه سرد بودن اهمیت ندادم ب شوخی خنده گفتم خب چه خبر پدرشوهرم گفت هیچی داشتیم در مورد شما صحبت میکردیم گفتم چب میگفتیم با خنده گفت هبچی گفتیم کاش دو تا گراز داشتیم بهتر از این دوتا بود

منم گفتم خب خواستم پیش اونا هم باشم بیام پیش شما هم اصلا مادرشوهرم هیچیی نگفت

بعد خودم نشیتم شوخی کردن خندیدم اگه اهمبت میدادم تا اخر شب هیچ کسی باهام حرف نمیزد

دوستان این چندمین باره میرم پیششون سر هرچیزی تیکه میپرونن یا باهام سردن

چیکار کنم؟؟ب شوهرم بگم؟خبلب نارحتم نمیخوام برم خونشون

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

ببخشید شما مودب نیستید که جواب نمیدید و ترک محل نمی‌کنید احمقید وقتی آنقدر رک بهتون بی احترامی می‌شه می‌خندید و گذر میکنید 

خدایا بابت همه چیز شکرت تو واقعا واقعی هستی ❤️دوست دارم امیر 🩷عشق رو تجربه کردم 🫣خویش را بر سر مژگان تو گم کرده دلم 🫂

چ ربطی داره چون تو یه ساختمونم بهم میگه گراز؟

منظور من چیز دیگه ای بود 

من خودمم ۷ سال باهاشون بودم تو یه ساختمون بدتر از این حرفها شنیدمو دیدم

درخواست دوستی قبول نمیکنم سر این موضوع شدید  ضربه خوردم 💔
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز