اولین ساله که مزدوج شدم اولین یلدا
با همسرم دور از خانواده ها زندگی میکنیم
نه تنها یلدایی نمیدن خانواده ش ( رسم دارن ولی میزنن به اون راه)
زیباترین سفره رو چیدم زیباترین لباس رو پوشیدم اما همسرم توجهی نداشت
هندونه قاچ زدیم و خوردیم
اصلا نه دوتایی حرف زدیم نه چیزی
همسرم گفت سیرم و خسته م و رفت روتخت
هیچ مناسبتی براش اهمیتی نداره برعکس من
دیگه خسته شدم از بی ذوقی ش
بااینکه بارها صحبت کردم، اما همراهی هم نمیکنه
سفره م در حد ۵ دقیقه پهن نبود، با گریه جمع کردم و لباسم رو عوض کردم