بچه ها من نزدیک یک سال پیش دوتا همستر گرفتم کلی بچه دار شدن و اینا ولی اون اصلیرو خیلی دپس دارم خیلی کلی باهاش خاطره دارم و باهم وقت گذروندیم خیلی باهوشه بعد چنروز پیش دختر عمع کوچیکم هشت سالشه خونمون بود بهش گفتم به اینا دست نزنی رفتم حموموقتی اومدم انگار استرس داشت و اینا امروز همستررو برداشتم دوتا پاهای عقبش فلج شده😭😭😭فک کنم بازی کرده باهاش چون قبلانم اینکارو میکرد پرتش میکرد هوا میگرفتش بیچار فک کنم کمرش شکسته حالش خیلی بده دلم براش میسوزه کلی گریه کردم قبلا انقد باهوش بود جای جیشش جدا بود الان بیچاره ب خودش شاشیده تو جایی ک میخوابید نمیدونم چیکار کنم بگم یکی خلاصش کنه بمیره نمیدونم نمیتونم ببینمش تحمل نمیکنم قلبم درد میکنه