هیچی مامانم طبق معمول با بابام دعوا کرد از ۹ رفته انباری تمیز میکنه از لجش منم واسه امتحانم میخوندم نفهمیدم کی شد ۱۲
پسرم که کلا همکاری نکرد از صبح مثل سنجاب دنبالم بود هی بغل میخواست ، دخترم هم ذوق ژله ها و باسلوق و داشت منتظر بود آماده خوردن بشن ، خدا و شکر خوب بود چند تا عکس یادگاری گرفتن یه کوچولو خوراکی خوردن و خوابیدن . همه تلاش ما واسه اینه که بچه ها این دور هم بودن ها و فراموش نکنند و از خونه پدری خاطرات خوبی به یادگار ببرن . انشاالله که زمستون برای همه به گرمی و آرامش و شادی و سلامتی سپری بشه 💗
پریشبی دعوت خونه مادرشوهر بودیم
خواهر شوهر اومده بود از راه دور بعد همه بچه ها رو دعوت کرد
نصفه مهمونی نمیدونم جن زده شد چی شده از این رو ب اونرو شد
ماهم برگشتیم 😂
خونه پدرشوهرم‌بودم به خودشون که خیلی خوش گذشت ولی من و عروسا نه منکه خیلی معذب بودم اخرشم سوتی دادم بد از بدتر شد
خم شدم شلوارم پایین بود نصف همه جام دیده شد اخه من اینو چجوری یادم بره😭😭 اخم‌و تخم شوهرم که بماند
خاطره خوب؟ همین الان تاپیک زدم بخون ببین چه دعوایی شد😑😑😑😑
خونه مامان بزرگم بودیم
خونه ی مادر شوهرم جاتون خالی امسال به خاطر وجود جیگر مامان قشنگترین شب یلدای عمرم بود
بله منم انجام دادم و نتیجه داده
و علقمه رو اولین بار ۳ سال پیش در نی نی سایت دیدم بعدش از گوگل سرچ کردم ( هم گوگل هم تاپیک های کاربرها که رفته بود گوگل )
و کم کم تجربه ی کاربرها رو جمع کردم و تجربه کسب کردم و شد این اسکرین
الآن مفصل واست میفرستم
خداروشکر یه خاطره خوب شد
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز