دیشب خونه ی خواهرم دعوت بودیم.
ولی از اول بنا بود شام را ما ببریم.
من شام پختم با گوشت
ولی شوهر خواهرم گدشت نمی خوره
رفتیم تهیه ی غذا برای شوهر خواهرم جوجه کباب بخریم .
تهیه غذا خانمی است که من را می شناسه و هوام را داره میگه برات بیشتر می ریزم خیلی من را دوست داره
برای همین من پیاده شدم برم خرید کنم همسرم گفت برات کارت به کارت می کنم.
بعد من غذا را سفارش دادم و کارت کشیدم اومدم داخل ماشین
همسرم گفت چجوری خرید کردی؟؟؟ من که هنوز پول نریختم
ای دل غافل
من سود سهام عدالت را که خودم خیلی لازم داشتم ناخواسته خرج کردم چون پیامک برام نیومده بود نفهمیدم واریز شده برام
حالا کارد بزنی خونم در نمیاد.