2777
2789
کارشوهرم جوریه که یه شهردیگه درامدش بهتره امااینانمیذارن از پیششون جم بخوره خب وقتی مایه بدبختی ماهس ...

خب گلم توازپدرشوهر مادرشوهرت خیلی انتظار داری خب فکرکن رفتی شهر مدنظرت اونجا تنهایی یعنی اموراتت بهترمی گذره؟

فقط 32 هفته و 4 روز به تولد باقی مونده !

1
5
10
15
20
25
30
35
40
من خیلی زیبام من خیلی دوست داشتنی وخوش اندامم من 

دوستان ایشون پرتوقع نیس 

چرا خانواده باید بین بچها تفرقه بندازن 

خانواده خودم طلا خریدن برا خواهرم دماغشو عمل کردن 

برادرم خونه ماشین صفرتا صد تامینش کردن 

اما بمن هیچیی نمیدن ایا من بچه اونا نیستم.؟ 

خونه خریدم بشدت دستم خالیه چی میشه ی تعارفی بکنن 

مادرم لباسشو میبخشه ب دیگران بااینکه من چن ساله نتونستم لباس بخرم 

مادرم خوراکی میده به فقیر ولی دخترش پول نداره همون خوراکی رو بخره 

من که هیچوقت نمیبخشمشون بابت تفرقه گذاشتن 

جلوشوهرم خجالت میکشم 

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

دوستان ایشون پرتوقع نیس چرا خانواده باید بین بچها تفرقه بندازن خانواده خودم طلا خریدن برا خواهرم دما ...

همشم منت میذارن مابشماخیلی میرسیم یه پسرداریم توهمه چی مانظردارن هرمراسمشون باید باشیم کمک بدیم همیشه انتظاردارن همیشه دعواانداختن بین ما بخدا شرشون بیشتراز خیرشون بوده برامون الانم که کارشوهرم تویه شهردیگه بهترمیگیره اینا نمیذارن ازشون جداشه

عزیزم همین مادرشوهر اگه میومد بهت سر میزد و برات چیزی هم میاورد میگفتی مادرشوهرم حریم شخصی برام نمیزاره...خب اون دخترشونم احتمالا راحته با خانوادش چیزی میخواد میگه اونام نه نمیگن...اگه خجالت میکشی خب خودت محروم میشی پس خجالت رو بزار کنار...برو اونجا آجیل بخور..دیگه بنده خدا مادرشوهر میگه هرچی میخوای بیا بردار اون که از دل شما خبر نداره...حتما نمیخواد تو حریم زندگیت دخالت کنه...

خداوندا بخشش تو دامنه آرزوهایم را گسترانده....امام سجاد(ع)
عزیزم همین مادرشوهر اگه میومد بهت سر میزد و برات چیزی هم میاورد میگفتی مادرشوهرم حریم شخصی برام نمیز ...

نباباهمش ادا درمیاره یبارخواستم باهام بیاد دکتر باردارم بودم شوهرمم نبود شهرغریب بودم نیومد چندیاراینجوری کمک خواستم رد کرده یبارگفتم فلان چیز اگه میشه تهیه کنید براخودشون گرفته بودن نمیدونم مربای چیبود دوماه گذشته اصلا انگارنه انگار دیگه منم چیزی نمیگم وقتی منت میذارن اصلا دلم نمیخاد چیزی بردارم چون همش میگن پولش انقدشده فلان قددادیم بهترین چیز خریدیم خونه مردم نون پیدانمیشه

[QUOTE=365077287]دقیقا زندگی من البته شما اول راهی😔[/QUOTE]من ازین زورم میاد از من که تنهاعروسشونم ...

منم اوایل مثل شما بودم ولی یاد گرفتم بی‌تفاوت  بشم منم مثل خودشون رفتار میکنم راوابطم رو خیلی رسمی کردم و اصلا مثل قبل گرم رفتار نمیکنم 

تو زندگی ما هم وجود تک پسر بودن همسرم هیچ لطفی به پسرشون نکردن و نمیکنن به جاش داماد  درست هستن 

حتی یکبار پدرشوهرم میخواست وسیله ای ک برای خودشون خریدن برای ما هم بخره ولی مادرشوهرم جلوی خودمون مخالفت کرد حداقل نذاشت اقتدار شوهرش حفظ بشه و بعد تو خلوت رایشو بزنه خیلی خودخواه هست من نه توقعی دارم و هم به اندازه کافی از پدرو مادرم محبت دیدم ولی وقتی میبینم که حتی پذیرایی که دامادشون میکنن با پذیرایی که از پسرشون میکنن دلم برای همسرم میسوزه حس میکنم جلوی من شرمنده میشه

همشم منت میذارن مابشماخیلی میرسیم یه پسرداریم توهمه چی مانظردارن هرمراسمشون باید باشیم کمک بدیم همیش ...

خب شوهرت مغز نداره 

شوهر منم وابسته ننه باباش بود 

الان ایقد دستش خالیه نه پدر نه مادر بهش زنگ نزدن 

چند روزه خونه خریدیم بشدددت تحت فشاریم اعصابم خورده 

خب شوهرت مغز نداره شوهر منم وابسته ننه باباش بود الان ایقد دستش خالیه نه پدر نه مادر بهش زنگ نزدن چن ...

ببین اصن ایناهمش تقصیر شوهرمه خودمم میدونم از بی عرضگی اونه ولی چون نمیتونم به شوهرن چیزی بگم مجبورم بندازم گردن باباننش چون اونا بزرگش کردن

[QUOTE=365077493][QUOTE=365077287]دقیقا زندگی من البته شما اول راهی😔[/QUOTE]من ازین زورم میاد از من ...

عزیزم چه سخته شرایطتت حداقل اینا جلو شدهرنن خودشیرینن بهشم میرسن ولی میدونم که به دخترشون بیشترمیرسن زیرزیرکی همش مصلحت زندگی اونو درنظرمیگیرن اونا یه اموالی ازمابالاکشیدن ومنو شوهرم خیلی اول زندگیمون بهش نیاز داشتیم اما مدرمادرشوهرم انقد درگوش شوهرم خوندن که الان باز باخواهرش ارتباط داره بااینکه نالمونو خورده چون مصلحت زندگی دخترشونو درنظرگرفتن

ارسال نظر شما


نظر خود را وارد نمایید ...

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز