سلام عزیزم
ندیده بگیرش
سلامت نمیکنه؟ روتو برگردون بعد به حالت تمسخر بگو عه وا! شما هم هستی؟ ندیدمت!
بهترین نوع رفتار بااین ادم ها مقابله به مثله .
این ها عقده ای هستن که با ندیده گرفتن دیگران خودشون رو خالی میکنن شما مسئول مشکلات روحی روانی ایشون نیستی
عزیزم تاپیکت رو‌خوندم و دیدم هم دردیم ،خیلی حس بدیه به خوبی درک میکنم مخصوصا که آدم دلش برای برادرش و روابط خواهر برادری تنگ میشه ،آدم ها عقده های درونی خودشون رو به نمایش میذارن خیلی هم ارتباطی به رفتارهای ما نداره شما هم که میگین مشکلی بینتون نبوده و ایشون به یکباره تغییر کردن و سابقه ی تغییر رفتار با بقیه ی اقوام رو هم داشتن ،میدونم که خیلی حس بدیه و آدم دلش میشکنه اما به تجربه ی من این آدم ها ضعف ها و مشکلات درونی خودشون رو نشون میدن انقدر خود کم بینی دارن و امید به پیشرفت و محبوبیت خودشون ندارن که تمام تلاششون رو میکنن که بقیه رو پایین بکشن یا شروع میکنن بی محلی کردن چون از توجهی که بقیه بهت میکنن در عذابن ،ایشون اگر به شخصیت خودشون در درجه ی اول احترام میذاشتن هرگز همچین رفتاری رو به عنوان میزبان انجام نمیدادن عقیده ی من اینه به کسی که به خودش احترام نمیذاره نباید احترام اضافه گذاشت
به نظرم هییییچ واکنشی نشون نده و مثل خودش رفتار کن تو سلام و علیک محترمانه اما تو بقیه ی موارد کامللللللل نادیده ش بگیر من هم همین کارو میکنم انگار که دیوار کنارم باشه حتی نگاهشون هم نمیکنم چون آدمی که یبار خودش رو نشون داده بازم میتونه بدجنسی کنه به قول تراپیستم با این روش از خودم مراقبت میکنم ،تو این سالهاا هرگز دخالتی نکردم اما به اونها هم اجازه نمیدم تو زندگیم سرک بکشن در واقع اصلا بهشون اطلاعات نمیدم بعد که رفتارشون رو‌مقابله به مثل کردم از در دوستی وارد شدن که دوباره صمیمی بشن باهام اما من هرگز همچین اجازه اس نمیدم بهشون ،همینکه تو خونه ی خودشون حالشون خوش باشه برام کافیه ،خیلی وقتا از درون ناراحت میشم و دلم برای برادرم تنگ میشه اما اصلا بروز نمیدم که سواستفاده کنن ،یه سری احترام ها به برادرم میذارم اما به ایشون دیگه نه ،مثلا تولد برلدرم رو تبریک میگم اگر ببینمشون براشون کیک میگیرم اما با اینکه تولد همسرشون دوروز قبل از تولد خودم هست اصلا به روم نمیارم
رفتار هر کسی نماینده ی شخصیت خودش هست وقتی این آدم پتانسیل این تغییر رفتار یهویی رو داره پس به بلوغ نرسیده و هر جایی ممکنه بهت آسیب بزنه پس از همین الان بشونش سر جاش و بهش نشون بده که هیچچچچ نقشی تو زندگیت نداره چطوری؟با خود دار بودنت اما سفت گرفتن مرزهات ،در ظاهر مودب و محترم اما هرگز اجازه ی صمیمیت نده بهشون ،توی جمع با بقیه معاشرت کن چون این آدم یکی از دلایل رفتارش به نظر منحسادت به محبوبیتت هست بهش نشون بده با رفتارت که کوچکترین تاثیری نداره تو زندگیت نه گله کن نه رو ترش کن فقط خودت رو ازشون بگیر ،البته قهر هم نکن چون معتقدم تحت هر شرایطی باید خط ارتباطی رو با خانواده درجه یک حفظ کرد قول میدم نقشه ش رو خنثی کنی و خودش بیاد سمتت برای ترمیم رابطه !هر چند که من خودم دیگه هرگز با همسر برادرم صمیمی نمیشم یه شعری هست میگه آزموده را آزمودن خطاست
عزیزم خیلی ممنونم وقت گذاشتی این همه برای من لطف کردی نوشتی و از تجربه هات گفتی. اما متوجه شدم برادر شماا خیلی آقاتر از این حرفهاست حداقل منزلتون میاد سر میزنه میتونید کما بیش ببینیدش. اما برادر من اصلااا سرنمیزنه. سرمزار پدرم ما رفته بودیم اونها هم اتفاقا امده بودن روبرو شدیم سعی داشت در بره سلام علیک نکنه اما من چون خیلیی دلم تنگ شده بود و خواهربرادرام رو میبینم یاد پدرمادرم میفتم من بااینکه سنی بزرگترم رفتم جلو دیگه اونم درحالیکه به خانمش نگاه میکرد اند سلام علیک.بعدا رفتم سمت خانمش سلام علیک اما روبوسی نکردم دیگه بعد۸ سال بی محلی شدید دل روبوسی ندارم. اونم چون دو تا بچه هاش رواز بازو سفت چسبیده بود یکجورایی مجبور شدم سلام کنم که بتونم برادرزاده هام رو یک ثانیه بوکنم بغل کنم. نگاه کنید در جمع با کسی که تا پارسال دشمنش بود سلاام گرم میکنه بامن نه. و عمدا طوری وایمیسته که همه ببینن داره بی احترامی میکنه و چند وقته خیلیی نشخوار دارم دستمم جایی بند نیست یعنی دقیقا تا مادر و بعد مدرم مرحوم شدن اینهم بدی هاش که کم نبودن رو دیگه اعتلا بخشید و حقیقتا مثل یک شیطان رفتار میکنه. برادرم جرات نداره نفس بکشه اصلا نمیتونم بگم الان باز دستام یخ کرد اخه میدونی من چقدر دوستشون داشتم . چه کارها کردم.نثل فیلم ترسناکها شده رفتارش کسی باور نمیکنه.اما اونهایی که دیدن میگن چرااینطوری میکنه نمیدونم قیافه میگیره نمیدونم من که اصلا ندیدم کاری کنم نمیدونم چیزی،شه انتقام میگیره .همسرم از من بهتره اونقدر مودبه اونقدر خوبه .کلاگیجم
قربون دل شکستت عزیزم 💔♥️روح پدرو مادر نازنینت شاد ،خیلی ناراحت شدم از اینکه انقدر دلت روشکستن ،اگر امکانش رو داری با برادرت صحبت کن ،شاید دلیل رفتار هاشون رو متوجه شدی البته که حدسم اینه که ایشون همونجور که گقتین بخاطر ترس از همسرشون این رفتارهارو میکنن و همسرشون در خلوت بر علیه تون پاستان سازی میکنن میدونی اینجور آدمها هر کاری که بکنن به خودشون میکنن در واقع دارن نشون میدن که میتونن چقدر بد دل باشن و قلبشون رو از سیاهی پر کنن ،میدونم که خیلی خیلی سخته اما صبور باش رابطه ت رو با برادرت قطع نکن چون زنداداشت به هدفش میرسه مطمئن باش خودشون پشیمون میشن
احتمالا یه چیزی در شما هست که به شدت داره عذابش میده حدس من اینه که خودشون رو باهاتون مقایسه میکنن همین خوب بودن همسرتون ،آروم و محبوب بودن شما ،هیچ رفتاری بی دلیل نیست مطمئن باش انقدر داره از آتش حسادت و مقایسه میسوزه که حتی نمیتونه حفظ ظاهر کنه ،منم یه روزایی خیلی ناراحت و عصبی میشم همش دچار نشخوار فکری میشم هی خودخوری میکنم دلم تنگ میشه چون ما روابطمون خوب و محترمانه بود همیشه با برادرم ،بعد میگم اگر برادرم پاش رو گذاشت رو روابطمون و انتخاب کرد دل منو بشکنه پس من چرا دلم رو سنگ نکنم ؟اینکه آدم از خودی ضربه بخوره دردش خیلی بیشتره
عزیزم شروع کن بی محلی کن ببین چطوری میاد سمتت چون این آدم ها دنبال اینن که دعوا راه بندازن چون گفتگو بلد نیستن میخوان تقی به توقی بخوره و عقده های دلشون رو‌بریزن بیرون براشون هم اصلا مهم نیست وجهه خودشون بدتر خراب میشه بخاطر همین هر چند وقت یبار یه بهونه گیر میارن و شروع میکنن به ایجاد تفرقه و بحث و دعوا
نادیده ش بگیر انگار که نامرئی هست به حرف ها و رفتارش تو ذهنت قدرت نده میدونم که اصلا دلت نمیخواد که روابط خواهر و برادریتون اینطور بشه ولی یه وقتایی واقعا لازمه که به آدم ها نشون بدیم که اگر بهت احترام میذارم در درجه اول بخاطر شخصیت خودم هست و درجه بعدی هم فکر میکنم قابل احترامی اگر اصرار دارن که نقضش کنن این دیگه مشکل ما نیست بعضیا متاسفانه از این دل رحمی آدم سواستفاده میکنن و با خودشون میگن ما هر کاری بکنیم بخاطر شرایط خانواده و حفظ حرمت ها سکوت میکنن ولی بهشون نشون بده که اصلا اینطور نیست .چهار سال پیش هرگز یادم نمیره که همسر برادرم منو از خونه ی پدریشون بیرون کردن من فقط. فته بودم لوازم کارم رو بیارم من تا یکسال گریه میکردم و شوک بودم از این تغییر رفتار اما بعدها دیدم من نمیتونم آدمارو عوض کنم پس بهتره از خودم مراقبت کنم
