واقعا ازش متنفرم و چندشم میشه هیچ خوبی ای در حق من نکرده فقط ازم توقع داره نمیخوام تعریف کنم از خودم ولی دستپختم خیلی خوبه ولی قرار نیست کسی سواستفاده کنه
واقعا دوست ندارم نه برم مهمونی نه کاری کنم کی میشه اینا دست از سر من بردارن اه
یه نه بگو خودتو خلاص کن
وا برعکسه
اخه غذا کار اصلی مهمونی هست
من بودم میگفتم خودم مهمون دارم نمیتونم بیام
چرا ن گفتن رو بلد نیستید اخه، بگو مریضم، بگو کاردارم، بگو شرایطش نیست، با نه گفتن خودتونو خلاص کنید
[QUOTE=365047667] گفتم نمیتونم گفت من دیگه رو تو حساب کردم جالبه موقع اشپزی یاد من میفته ولی موقع کادو دادن دختر عمه ه ...
حق داری ناراحت باشی ،بگو من برای خودم برنامه دارم نباید از پیش خودتون روی من حساب باز کنین اونم بدون هماهنگی یک هفته قبلش بگین به آدم ،اینسری درست کن ولی بدمزه بپز ،بگو دیگه روی من حساب باز نکنین هر وقت هول هولکی آشپزی میکنم اینجوری میشه
این خوبه
من باردارکه بودم کمردرد داشتم مادرشوهرم زنگ زده بود شوهرم که بیاید فردا بریم کوه تفریح اونم گفته بود باشه بعد زنگ زده بود که راستی غذای فردا شما بپزید داداشتو زن داداشتو بچه هاشم هستن شوهرمم گفته بود زن من حق نداره برا یه مشت مفت خورچیزی بپزه عقل داشته باشید
دیگه باهامون قهرکردن
من فرداش این قضیه رو فهمیدم
بچه ها تو رو خدا تاپیک اخرم گزارش بزنین براتون صلوات میفرستم
من بودم میگفتم کادوهارو ب هرکی میدی بده غذاهم درست کنن
حالا اینکه مریض نمیشه خوبه که اونوقت زحمت نگهداریشم برای دیگران بود
مولی خب غذای مهمونی انتطار بالایی هست
من خودم اومدم خونه مامانم اجیل گرفتم کیک و باسلوق درست کردم
خواهرم یسری وسیله گرفته
برادرم رفتم میوه خرید
ولی خونه پدرمون جمع شدیم
اوینکه فامیل بخوان خونه بزرگتر جمع بشن شما بعنوان نوه غذا درست کنی بنطرم عادلانه نیست
خیلی راحت رد کن
یساعت دیگه زنگ بزن بگو جایی دعوت شدم نمیتونم بیام
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز