نمیدونم چجوری بخوام بابای خوب معنی کنم
ولی شاید این پستی که میزارم بدردت بخوره ،بابای من خوبه برام تاجایی که میتوانسته خریده خرج کرده حتی بانداری،هاش
اما دلش برام نسوخته جایی که با شوهرم قهربودم گفتم نمیخوام طلاق که عیب نیست نزار برگردم
کمکم نکرد
زندگیمو دید اخلاق شوهرمو دید ،از سر ترحم بهم پول ..میده
من نمیخوام الان که باردارم همش با خودم میگم چرا چندسال پیش دلس برام نسوخت حرف مردم براش مهم تر بود
چرا حال منو نمیفهمه
آرزومه سرطان بگیرم بمیرم اونوقت ازش بخوام یکبار دلت به حالم بسوزه کمکم کن فقط برای یک روز زندگی کنم
آرزومه سرزایمانم بمیرم
۹ ماه هرروزموقع خواب موقع بیدار شدن بخدا میگم که خستم
من گشایشی نمیبینم من مردن میخوام