دیشب اونجا بودیم جلوی اونا گفت چند روزه رو مخمه نمیتونم تحملش کنم 😐 یعنی منظورش من بودم
برگشتیم خونه کلا باهاش حرف نزدم
امروز صبح بهش گفتم تو شخصیت و شعور نداری که جلوی خواهر و عمت به من همچین حرفایی زدی ؟
گفت چیز خاصی نگفتم بزرگش نکن ولی من یه دعوای بزرگ درست کردم و از اونجایی که قرار بود شب یلدا رو خونه خواهرش باشیم بهش گفتم نمی رم بجاش میرم خونه مامانم
بهش گفتم میخوای دوباره امشب بریم جلوی مردم بهم بی احترامی کنی هیچجا باهات نمیرم ! اگه مشکلی باهام داری به خودم تو خونه بگو این عادت کثیفو بذار کنار که تا دوتا آدم میبینی یا مادرتو میبینی شروع میکنی به بی احترامی کزدن به من !
گفت نمیری خونه مامانت اجازه نمیدم بهش گفتم دست خودت نیست
بعدشم یه حرفایی که خیلی ناراحتم کردن زد و گفت برو ولی دیگه کاری به کارت ندارم
منم سوییچ ماشینو بچه رو برداشتم شب نشینی رفتم خونه مامانم ..
بنظرتون حق داشتم ؟