یه زندایی دارم بشدت کینه انداخته تو خانواده. همش میگه من لیسانسم شوهرم بیسواده. یا چون همزمان با من نامزد کرده بود ناراحت بود که شوهر من قد بلنده و قد داییم کوتاهه🙄
خب مگه از اول ندیده بود.
کلا همش میگفت من چنتا خواهرشوهر دارم درصورتی که خودشم همون تعداد خواهر داره. اینم بگم زنداداش خودش از دستش عاصیه.
تا حالا کلی مشکل داشتن مامان بابای من پادرمیونی میکردن.اشتی میکردن.ما با داییم توی یک شهر دیگه ایم.
یدفعه جلو مامانم شروع میکنه به مادربزرگم اینا فحش دادن و به مامانم و ... مامانمم میگه این همه هوات داشتیم و خلاصه عصبی میشه خیلی و میخواد بزنتش داییم نذاشته.(همسایه هاشونمگفتن این زنه هرروز صداش تو کوچه است.)
چند ماه قطع رابطه بودن بعد گله کرده بود نمیان بمن سر بزنن.مامانم زنگ زده واسه یلدا دعوت کنه. داییم پیام داده خواهری ندارم. بعدا فهمیدیم زنداییم با گوشی داییم جواب مامانمو اینطور داده🙄
واقعا باید چکار کنن مامانم و بابام؟