شبش انقد خوابم میومد نفهمیدم چی شد
فقط حس کردم یک چیزی فرو میره کمرم فکر کردم قرقره نخ و سوزن 😐 بعد با دستم گذاشتم اونور صبح بیدار شدم فکر کردم دیشب چقدر عجیب بود بعد فهمیدم دست یکی بود مثل چوب خشک بود البته به پهلو خوابیده بودم
حس کردم یکی تک خند زد یا فکر میکنم
به هر حال الان نمی ترسم