بچه ها من خودم در حال طلاقم ب زور قرص و مرور زمان يكم خوب شده بودم شوهرم مشروب خور بود و أرازل سركار نميرفت ي لات… خواهرم خيلي تند اخلاقش دائم با شوهرش دعوا ميكنه البته شوهرشم مالي نيس باب همن امروز بدجور با بابام دعوا كرد هيچي نميتونه كنترلش كنه همه چيو پرت ميكنه كسيم جرات نميكنه چيزي بگه يبار با مشت زد تو سرم بابام از خونه رفته دارم با گربه اينارو مينويسم قلبم درد ميكنه از شدت دعواها چيكار كنم از ته دل بخوايين من طلاق بگيرم زود و با ي ادم خوب و باارامش از اين خونه برم ب حق اين شب عيد