انگار صف نونواییه 😐

شما زندگی خودتو داری بهش فکر نکن 

اونجاهم میموندی اتفاق خاصی نمی افتاد 

هی خواهر بگذریم فقط یاد گرفتم به هیشکی نباید متکی بود همین.

خواهر بزرگم ریس ادراه بود خیلی کارش مهم اما در امور من اصلا نظر نمی داد بیشتر سرکوفت می  زد هیچ وقت نشد یه راه حل یه مشورت بهم بده فقط سرکوفت سرکوفت 

خواهر دیگم کلی کتاب در مورد ازدواج داشت اصلا نشونم نداد فک‌کن روز ی که داشتم می رفتم عقد کنم 

خواهر می دوید پشت سرمو میگفت برو مه بدبخت سیاه بخت بشی البته که بعدها کلی خوبی و هدیه و کادو برای بچم خرید می کنه

چقد آدم دلش می گیره مگه یادش میره آدم 

کاش این ها هم مثل شما فهمیده بودن اما چی بگم همه مقصرند جز خودشون

من دو بار گفتم، نه بزرگه، نه کوچیکه مقصر نیست.

من تو خانمای حتی ۶۰ ساله فامیل دیدم، یا بزرگه مونده، چون کوچیکه زود رفت.

یا برعکس نه بزرگه رفت و نه کوچیکه.

واقعا دود تو چشم هر دو طرف ممکنه بره.

منم حرف تو رو قبول دارم.

ولی گفتم چارهش این ، که واقعا همه مون یاد بگیریم، به زندگی مردم دخالت نکنیم.

چرا مثلا ازدواج خواهر کوچکترم برای من عیب شد، در حالی که ، منم در حد اون بودم، تحصیلاتم، حتی چهرم بهتر بود، منم دختر اون خانواده بودم.

تا وقتی این رو مردم عیب بدونن، خواهر بزرگا، ضربه میخورن