خب ماهمو واقعی میخواستم
اینام اشنای نزدیک بودن بعد تازه به ثروت میلیاردی رسیدن ،حسودیشون میشه از خودی زن بگیرن
اولش زیاد مخالفت نکردن بعدش دیدن ماواقعا همو میخوایم انقدر اذیتمون کردن اونو تو خونه منو تو اجتماع
هرجا نشسته بودن گفته بودن دختر فلانی ول کن پسره مانیست
دیگه چندسالم طول کشید ولی ظالم ترازاون بودن که پیر شدن منو ببینن