استارتر من همیشه در مورد گذشته و دوران بچگیم با حسرت و بغض تو ذهنم حرف میزدم وضع مالی خانواده ام ضعیف بود و بخاطر همین یه سری سختیا ونداریا رو از بچگی کشیدیم و بزرگ شدیم و تا الان که ۳۵ ساله ام نتونستم فراموششون کنم وعین یه زخمی همراهم هستن دیشب به طور اتفاقی اومدم سایت و تاپیکتو دیدم و شروع کردم خوندن وقتی می خوندم یه سری از خاطرات با خاطرات بچگی خودم مشترک بودن و خاطراتی که من از هیچ وقت هیچ جا نتونستم به زبون بیارم صبح که بیدار شدم دوباره تاپیکتو مرور کردم و احساس کردم این بار حس بهتری نسبت به گذشته دارم.
امیدوارم روزی تک تک بچه های این تاپیک به ارامش درونی که لیاقتشو دارن برسن
بچه ها باورتون نمیشه! برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.
عزیزم من خواهر بزرگتر دارم ،همین الان داشتم به آزارهای روانی که بهم رسونده فکر میکردم که رسیدم به ای ...
حق داری ولی اگه یه درصد خواهرم مثل خودم قلبش نرم و مهربون بود چی؟ میدونم شدنی نیست ولی خیلی به این موضوع فکر میکنم ،گرچه اونایی که محبت پدر و مادر نداشتن از جمله خودم محبت کردن هم خیلی خوب بلد نیستن
اسپویل فقط پدرم که چند سال پیش گفت تو هیچ گوهی نمیشی ممنون پدرجان (:
پول نداشتن به کنار ،بلد نبودن حتی محبت کنن یا درست رفتار کنن، من بچه بودم چهار پنج سالم بود الان سی ...
استارتر اگه شما و بقیه دوستان این جمع توافق داشتن یه گروه بزن توی یه پیام رسان که یک جمع بی ریا و یک دستی تشکیل بشه و هروقت خال بدی داشتیم رنجش های بچگی مون صحبت کنیم تا ازشون ازاد بشیم