2777
2789
عنوان

همیشه از مناسبتای خاص بدم میومد

42 بازدید | 3 پست

تا وقتی ازدواج نکرده بودم یلدا خاله و دایی میریختن خونمون مامانم خوشحال از اینکه خواهر برادراش پیششن ما هم ناراحت چون اجازه داشتن هر جوری مسخوان تحقیرت کنن و چرت و پرت بهت بگن منم که همیشه خدا حمالشون بودم بپزو بشور و ببر و بیار .

حالام که  ازدواج کردم شوهرم اصرار داره بریم پیش خانوادش چون بزرگن و فلان مامان منم اصرار که بیاید اینجا 

به مامانم گفتم فردا میایم پیش شما امشب میریم پیش خانواده شوهرم 

حالا خانواده شوهرم نه زنگمون زدن که کجایید میاید نمیاید 

پاشدیم به اصرار شوهرم کلی چیز میز خریدیم بردیم دیدیم اصلا خونه نیستن!موندیم پشت در 

به شوهرم میگم اخه بدون دعوت نباید میومدیم میگه نه تو باید زنگ میزدی میگفتی ما میخوایم بیایم .

اخرشم بعد نیم ساعت تو سرما وایستادن تشریف اوردن رفتیم بالا دیدیم خونه بهم ریخته ،اصلا حرصی خوردما 

حالا شب تموم شد اومدیم خونه مامانمم زنگ زد کلی بد و بیراه بهم گفت و تمام 

همخ الان خوابن من فکرم درگیره و حرص میخورم فقط

کاریه ک پیش اومده شل کن وحال کن سخت نگیر

بخدا من به حال خودم باشم امشب و فردا شب هیچ اهمیتی برام نداره ،ولی از توقعات بیجای اطرافیانم خسته شدم از این طرف شوهرم فشار میاره از اونور مادرم تازه همدیگرم میبینن اوکین این وسط فقط روان منو اذیت میکنن ،

یکسال پیش هیچ امیدی نداشتم، همه روش ها رو امتحان کردم تا اینکه بعد از کلی درد کشیدن از طریق ویزیت آنلاین و کاملاً رایگان با تیم دکتر گلشنی آشنا شدم. خودم قوزپشتی و کمردرد داشتم و دختر بزرگم پای پرانتزی و کف پای صاف داشت که همه شون کاملاً آنلاین با کمک متخصص برطرف شد.

اگر خودتون یا اطرافیانتون دردهایی در زانو، گردن یا کمر دارید یاحتی ناهنجاری هایی مثل گودی کمر و  پای ضربدری دارید قبل از هر کاری با زدن روی این لینک یه نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص دریافت کنید.

اگه با خونواده شوهرت اکی هستی باید قبلش بهشون زنگ میزدی میگفتی ما شب میایم اونجا تا هم شام درست کنن هم خونه بمونن 

من با خونواده خودم همین مشکلو داشتم میرفتم نه غذایی نه خونه ی تمیزی 

بعد میدیدیم خواهرام که میخان بیان زنگ میزنن به مادرم که اره ما داریم میایم مادرم بلند میشد سالاد و سوپ و غذا و ‌... 

منم الان یاد گرفتم هرجا بخام برم حتی خونه مادرم زنگ میزنم 

الان مثلا از دو شب پیش زنگ زدم به مادرم که ما جمعه برا شام میایم اونجا امشبم رفتیم کلی تدارک دیده بود البته مهمون دیگه هم داشتن 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792