آخ دقیقا
الان یه کاربر عکس از یه گوشه خونه ش گذاشته بود
بعد یادم افتاد دوستام ک ازدواج کردن اونا هم تو خونه خودشون خوشن
نمیگم شوهر کردن هنره ها
خودمو میگم ک با ارتباطم با رلم و عواقبش مث یه زخم مونده گوشه دلم و با هیجی خوشحال نمیشم و آرامش ندارم
هرچقدرم سنم بره بالاتر بیشتر از خودم و اشتباهم بدم میاد ینی هیچ وقت تموم نمیشه این درد
افسردگی گرفتم
کاش خدا کلی سختی میداد بهم کلی مریضی کلی بیپولی ولی دل مرده نمیشدم