2777
2789
عنوان

متولدین فروردین 89

| مشاهده متن کامل بحث + 1322890 بازدید | 31242 پست
اومدم بنویسم خرابــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ شی نی نی سایت ....
بعد با خودم فکر کردم ... یک روز خراب شده آروم و قرار ندارم ...
پس بیخیال درست شو نی نی سایت
نه برا خودت هاااااااااااا ......
به بادگلوی پسرم که خرابی ......
به تخته مرده شور که خرابی
دلم واسه دوستام تنگ میشه ...............
دلم واسه دوستام خیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلی تنگ میشه
نی نی سایت خراب شده . درست شوووووووووووووووووووووووووو
سلام دوستان شیوا جان اول میرید اسرائیل مگه میتونید چون شنیدم هر کس بره اونجا و توpas مهر اونجا بخوره کلی‌ تو ایران سین جین میشه و ... سفر هم به خوشی‌ برامون دعا کن لطفا خدا به همراتون ...پرستو جان کدوم عکس رو برداشتی میشه بگی‌ ممنونم ...بقیه هم که خوبید شکر خدا ..منم که برادر شوهرم از ایران اومده اینجا بمونه برای همیشه ?? سالشه با من خوبه اما به شوهرم گفتم تو هفته که خونه نیستی سعی‌ کن نیاد اینجا نمیخوام مثل برادر شوهر اولیم بشه که هی‌ پختم و برداشتم آخر سر ....بعدا هم اون ()فتنه میاد بلژیک چه شود اما حواسم دیگه هست

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

شیوا جون سفرت به سلامت
نغمه جون ایشالا که تا الان همه چی اروم شده باشه و کوروش و خودت اذیت نشده باشین...البته که میونم حرف زدن در موردش راحته ..یهش فکر میکنم دلم میلرزه....الهی عزیزم...
خیلی اوضام بهم ریخته اس پس فردا امتحان دارم هیچی نخوندم...
برمیگردم...
من نتونستم همه عکسا رو ببینم :(((البته جز شایان عسلی و کوروش نازنین و مهسا حاج خانوم کوچولوی ناز........
برم یه چایی بزنم به بدن برگردم
سلام
منم با بدبختی وارد سایت شدم....
نگران حال کوروش بودم اومدم یه سر ایشالا که تا الان بهتره و نغمه هم خوبه حالش....

شیوا هم که نشد خداحافظی کنیم...ایشالا به سلامتی برگرده....

ماهم شمالیم...سرده هااااااا
سلام
منم با بدبختی وارد سایت شدم....
نگران حال کوروش بودم اومدم یه سر ایشالا که تا الان بهتره و نغمه هم خوبه حالش....

شیوا هم که نشد خداحافظی کنیم...ایشالا به سلامتی برگرده....

ماهم شمالیم...سرده هااااااا
سارایی جون ایشالا که مادرشوهرت بهتره.خدا همه مریضا رو شفا بده....

ضحی جون چشمت روشن.....

سمیه و سانی و نغمه و مانلی من غش کردم برای عکس عسلاتون....خدا حفظشون کنه....سانی یاسمن هم عاشق عینک آفتابیه...یعنی اگه بدونی چه جوری مماخشو جمع میکنه که یه وقت عینک ما نیوفته از روش ...عاشق این حرکتاشم

الانم غذاشو خوب خورده و من به خاطر همین شارژم!!!
داره بازی میکنه با مامان جونش...
سلام

اومدم ببینم از کوروش چه خبر...
مرسی پرستو بابت اطلاع رسانی. :*
ایشالا کوروش الان حسابی حالش خوبه. :*

می بینی عاطفه؟!
حال و روزمون بنده به غذا خوردن و نخوردن این فسقلیا! من الان دشارژم چون سینا 2-3 روزه شام و ناهار نمیخوره تقریبن. :(

امروزم رفتیم واکسن مننژیت زدیم. صداش هم در نیومد سینا. یعنی اصلن انگار نه انگار. واکسن زد و پالتوش رو پوشید و با خانومه بای بای کرد!!! خانومی که واکسن میزد کیف کرده بود یعنی... :)))
البته واکسنش هم "کولولو"(کوچولو در زبان سینا!) بودااا، اما خب به هر حال. :دی... از سر شب هم بیحاله یه کم... تب نداره... نمیدونم به واکسن مربوط هست اصلن یا نه؟! خانومه که گفت عواقبی نداره! شاید یه تب خفیف... کاش شیوا بوداااا...

یعنی کار میکنه؟! یعنی پست میشه!؟
سلام.خوبین؟؟؟شکر خدا.......نعمت سلامتی را بدونید....الهی شکر

اصلا دلم به سایت اومدن نمیگشت......چند روزه رو دور تنده زندگی ام.....دارم میدوم،اما کارام باز آخر شب زمین مونده.آره،تازه داشتیم بعد اون دوتا سک ته مغ زی نفس راحته را میکشیدیم.......که خونریزی مغ زی اتفاق اوفتاد......امروزم فشار بیست را طی کرده.........همش به خاطره وار*فارین لعنتی هست....مثل شمشیر دولبه عمل میکنه.....خونریزی بند نیومده...همسر باید فردا بره رضایت عمل امضا کنه که اگه اوضاع درهم شد بره زیره عمل.
تلفن زنگ میخوره...قلبم هری میریزه پایین.......چی میخواد بشه،نمیدونم!!
اینجا جای این حرفها نیست....کلوپ بچه ها ست.............شرمنده.خواستم بگم من را یادتون نره..........................سارایی...

الناز یادمه قول عکس داده بودم....اما اصلا نمیتونم وروم نمیشه به همسرم بگم....انشاله براتون میذارم عکس،ایضااااا پرستو خانومم...
پرستو ومانلی.......ممنون ازاس ام اس تون.
نغمه...........دعاگوت بودم...خدا راشکر.

ضحی.....باز میام اینجا صبحها......میترکونم کلوپ را از یه خطی......دلتنگ نباشی.
سانی/عاطفه/الناز........ممنون از دعاهاتون.


میگم دوشبه همسر تا صبح بیمارستان بود........مثل بچه ها میترسیدم،میرفتم بچه ها را می آوردم دو طرف.....چراغهای حال را روشن میذاشتم میرفتم زیر لحاف....جرأت نداشتم بیام تو نت!!تا صبح بیدار بودم و وحشت داشتم......بچه اییی شدم بودم برای خودم!نمیدونم چه مرگمان شده بود....................
امشب نرفته.....
فکر کنم بشه راحت خوابید......انشاله
ساعت 1:10نیمه شب است.....من هنوز خوابم نبرده...ای خدا.

میگم دلم برای همسر خیلی سوخت.....من رفتم بیرون اما حس هدیه خریدن نداشتم.شب که اومد با اون حال ناراحتش،از تو پالتوش یه شکلات خوشگل بابانوئل،برام به مناسبت خریده بود...........علی که خورد تو ذوقش پس من چی؟باباش گفت:امشب فرق داره.بله!
من اصلااااااا تو این اوضاع توقع که نداشتم،به فکرش هم نبودم.واقعیتش گفتم،خودمم براش چیزی بگیرم،شاید بگه دختره سرخوشه ها!!!!

یاقوت جون......تو این احوالات خوش مارا فراموش نکنی..............از دعا.
جای ناهید هم خالیه.
عاطفه.....سر سیاه زمستون رفتین شمال!بابا چه همتی......البته تا مثل من گرفتار مکتب ومدرسه نشدید ازادید.

تینا جون......به یادتم،دعاگو.....مریضی دور باشه ازتون/از همه.
رزااااااااااا کاش الان بودی....
مانلی................صبح دیدی صدات زدم،خوشحال میشی؟؟
الناز از پنجشنبه که اینجا بودم،انگاری زیاد از حد کوپن استفاده کردم....محروم شدم تا امشب......پنجشنبه خیلی خوش گذشت.
سمیه جان خوبی؟؟؟
سمی....................مبارکه.مبارک.میگم همسرت دیگه باجوناق دار شده هاااااااااااااااا.

یادم نمیاد دیگه چیزی ......


من هیچ عکسی ندیدم......آی کسانی که چشم برزخی دارید....من چشم دنیایی هم *گویا* ندارم .چرا اونوقت!!!!!!
آنیسا......مهنا.......پس من چی؟:-)
سلام. به زور خودمو هل دادم تو. عجب سایت مزخرفی. هر چند به خاطر دوستانمون دوستش داریم و .....
خوبین. دلم برای روزهای شلوغ اینجا تنگ شده.
کاش نغمه می یومد و از کوروش می گفت. ایشالله که هردوشون خوبن.
می خوام یه چیزی بگم شاید به کار بقیه هم بخوره. کیارش تا حالا به خاطر دندوناش اذیت نشده بود. اما این چند روزه که داره دندونهای آسیاب رو درمیاره خیلی بد غذا شده بود و توی سه رو گذشته کم غذا خورد و فقط آب میوه و میوه می خورد. دیروز رفتم داروخانه و یه شربت تقویتی گرفتم که همه ویتامین ها رو داره و اشتها آور هم هست. اسمش " farmaton kiddi" ( فارماتون کیدی) هست. دیروز ظهر به کیارش دادم خورد و خدا رو شکر خوش اشتها شده بود و غذا خوردنش خیلی خوب بود.
میان آفتاب های همیشه زیبایی تو لنگری ست نگاه ات شکست ستمگری ست و چشمانت با من گفتند که فردا روز دیگریست...
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   nazi09  |  11 ساعت پیش
توسط   domino18  |  10 ساعت پیش