من داداشم دیشب بله برونش بود همگی به اتفاق خانواده رفتبم بله برون داداشم زنداداشم واسه خریدعقدش خودش باداداشم رفتن خرید خواهرم ومن به زنداداشم گفتیم که خودش به اتفاق داداشم برن خرید کنن ما تزیین کنیم وقتی که بله برونشونه ببریم که همینطورهم شد رفتن خرید من وخواهرمم تزیین شده وکادوکرده بردیم خونشون الان نزدیک یلداست زنداداشم زنگ زده به خواهرم که برای خرید یلدام توهم حتما بیا ما دوتا خواهریم خواهرم ازمن بزرگتره ومن وزنداداشم تقریبا همسنیم وبا خواهرم رفتن خرید حتی اگه می گفت هم من نمیرفتم ته دلم ناراحت شدم گفتم زنداداشم با به پیامی یازنگی میتونست به منم تعارف بزنه که توهم بیا اینم بگم هیچ کدورت ویاخصومتی بینمون نبوده ونیست درسته این چیزا دیگه ازمدرفته ولی حرفم احترامه همش برای اومدن زنداداشم ذوق داشتم ازاینکه یکی تقریبا همسن خودم میاد توجمع خانوادمون ومیتونیم دوستای خوبی برای هم باشیم خواهشا گاردنگیرین من ادمی نیستم که به روش بیارم یا وقتی دیدمش دعوا وناراحتی پیش بیارم چون معتقدم اگربرادرم برام عزیزه پس زنشم باید احترام کنم همون طورکه گوش عزیزه گوشواره هم عزیزه فقط دلخورشدم وهمش فکرم مشغوله که واقعا یه تعارف میزد چی میشد