مهمون پررو وسریش

بیرونش کن تا بیرونت نکرده

من دیدمت ک میگم فردا تو رو طلاق میده و تو بغل شوهرت میخوابه

دلیل نداره نا محرم تو خونه تو باشه

دلت برا خودت بچهات بسوزه دو روز دیگه خودت آواره میکنه اون موقع بگو خجالت میکشم بگم تا شوهرت نیومده بگو بره ننه بابا داره گناه تو چیه جورشه بکشی 

پاسخ هوش مصنوعی :

خب، شرایطی که گفتی خیلی خسته‌کننده و طاقت‌فرساست و مشخصه که نیاز به تصمیم‌گیری جدی داری. اینجا چند تا راهکار می‌تونه بهت کمک کنه تا شرایط رو مدیریت کنی و یه تصمیم مناسب بگیری:

1. صحبت مستقیم با شوهرت

شوهرت به عنوان کسی که این فرد رو به خونه آورده، باید مسئولیت بیشتری قبول کنه. در زمانی که از شهرستان برمی‌گرده، باهاش یه گفتگوی جدی و شفاف داشته باش. توضیح بده که این وضعیت روی روان تو و زندگی بچه‌ها تاثیر منفی گذاشته و باید یه راه‌حل جدی پیدا کنه. بهش بگو اگر شرایط ادامه پیدا کنه، مجبور می‌شی خونه رو ترک کنی تا اون متوجه بشه چقدر اوضاع جدیه.

2. با دخترخاله‌اش صحبت کن

با خودش صریح و محترمانه صحبت کن. بهش بگو که دلت براش می‌سوزه و می‌فهمی که شرایط سختی داره، اما تو هم تو این خونه شرایط سختی رو تجربه می‌کنی و دیگه نمی‌تونی این وضعیت رو تحمل کنی. پیشنهاد کن که با خانوادش تماس بگیره یا یه برنامه مشخص برای رفتن از خونه پیدا کنه. حتی می‌تونی کمکش کنی که یه جا برای اجاره پیدا کنه.

3. حمایت مادرشوهر یا خانواده خودش

اگر مادرشوهر یا اعضای خانواده دخترخاله در جریان هستند، با اونا صحبت کن و بخواه که کمک کنن. بهشون یادآوری کن که تو دیگه نمی‌تونی این بار رو به تنهایی به دوش بکشی.

4. تهدید به ترک خانه (در صورت لزوم)

اگر شوهرت همچنان همکاری نکرد، ممکنه مجبور بشی برای مدتی بچه‌ها رو برداری و به خونه مادرت بری تا شوهرت بفهمه که باید جدی‌تر عمل کنه. البته این کار باید آخرین راه‌حل باشه.

5. مدیریت احساساتت

به خودت یادآوری کن که این شرایط موقتیه و این فرد در نهایت باید خودش تصمیم به ترک خونه بگیره. اگرچه دلت براش می‌سوزه، اما مسئولیت تمام مشکلاتش روی تو نیست و نباید خودت رو قربانی کنی.

نکته پایانی:

این‌که بخوای با احترام و مهربانی این شرایط رو مدیریت کنی خیلی خوبه، اما اگر حس می‌کنی اون طرف مقابل اصلاً انعطافی نداره و فقط به فکر خودشه، باید جدی‌تر عمل کنی. تو حق داری خونه و آرامش خودت رو حفظ کنی.

خب درمورد دستشویی بهش بگو بگو ببخشید عزیزم میری سرویس تمیز کن اونجارو

 عزیزم تو با این مهربونی و خوش قلب بودنت داری زندگیتو نابود میکنی

از حرفات کاملا مشخصه که به سختی داری تحملش میکنی ولی سعی میکنی مراعات کنی و باهاش کنار بیای ، که اتفاقا این بدترین اشتباهه، چون به تو و شوهرت اصلا ربطی نداره که اون خانوم الان باید کجا باشه چون خودش خانواده داره

و یه چیزی که به عنوان یه دوست میخوام بهت بگم اینه که انقد مهربون نباش چون کاملا معلومه که این خانوم داره از مهربونی و خوبی های تو سواستفاده میکنه و توام هیچی نمیگی ولی باید به حرف مادرشوهرت گوشی کنی چون عاقلانه ترین کار همینه 

این خانوم داره زندگی و آرامش رو کلا ازت میگیره

مادر شوهرت راست میگه 

جقدر خوب وکامل گفته عزیزم جطور ازش نظرخاهی میکنی میشه راهنماییم کنی؟ 

وقتی پدر مادر داره کس و کار داره دلسوزیه شما معنایی نداره اگ بی کس و کار بود تنها فامیلش شما بودی بله حق با شما بود دلسوزی کردن داشت ولی وقتی هزاران کس و کار نزدیکتر از شما داره پس شما این وسط کاره ای نیستی 

به خودش میاد میبینه فامیلشون جاشو گرفته ایشونم پرت شده بیرون کم ندیدم از این چیزا

عزبزم اون اگر حالی‌ میشد که با احترام و خوبی از یجا بره 2 ماه خونه تو نمیموند تازه قبلشم خونه مادرشوهرت بوده پس بدون این آدم چتر باز کرده و غیرت نداره که انقدر آویزونه 

من سرم اومده اینجوری آخرم طرف با دعوا رفته 

خیلی حرفا احمقانه بود حتی ب شوخی .

چندسالته شما؟

عزیزم از همون اول نباید میگفتی بیاد 

واقعا نمیدونستی اصلا کار درستی نبوده 🤦‍♀️🤦‍♀️

مگه جایی نداره ک اومده اونجا 🤔🤔🤔

به یه نفر منصف از خونواذه دختره زنگ بزن بگو بیان ببرنش حتی به نظرم بهش بگن خودت روت نشده بگی ولی حرف خودته،با مادر شوهرتم هماهنگ باش بعد شوهرت نتونه حرفی بزنه،احتمال میذم این از تون دختراییه که خونوادشم حریفش نمیشن

همین بهانه خوبیه به نظرم بگو من باید برای رسیدگس به اونا برم پیششون و متاسفانه اونا نمیتونن مهمون بپذیرن،همسرمم داره میاد معمولا اونجا راحت نیست بنابراین اگه ممکنه خواستم بگم بری