من یه برادر پونزده ساله دارم چند وقته هی میگه میخام یروز تنها بیام خونتون منم امروز میخاستم برم خونه بابام اینا گفتم بزار اول بگم ببینم داداشم میاد یا نه زنگ زدم اونم گفت میام بعد شوهرم بهم میگه بیکاریا الان تو داشتی میرفتی اونجا چ فرقی میکرد میگم خب چندوقته میخاد بیاد دوس داره یبار تنها بیاد چیه مگه میگه الان خودت باید تنها بشینی گوشه خونه تا داداشت جخت هفت غروب بیاد خیلی ناراحت شدم من نه خواهر دارم ن برادر دیگه ای همین یدونه داداشو دارم بعد اونم شوهرم اصن سازش نمیکنه🥲
شما بودید چیکار میکردید
محل نده بهش
مگه خانواده خودش نمیان؟
حسود
من داداش ندارم 🥺
داداش میخوام 🙁
ناارحتی نداره یه حرفی زده دیگه ول کن
بگو تنها بمونم شوق پذیرایی از داداشمو دارم می ارزه
همیشه داداشتو بالا بگیر
چه داداششت دلش نزدیکه عزیزم قدرشو بدون که بهت سر میزنه تو این سن
ولش من کار خودت بکن مردا هرکاری کنی ایراد میگیرن
بعضی از آقایون در همه چیز دخالت میکنن ؛ حتی روابط خانوادگی همسرشون
البته من اینجا خانمهای زیادی هم که دیدم که درباره این موارد که شوهرم برای خواهرش یا برادرش فلان کارو کرد یا خونشون رفت و ... حرف میزنن و شاکی هستن
کلا انگار مردم هنوز یاد نگرفتن که همسرشون هم عقل داره و میتونه تشخیص بده کهدبا پدر و مادر و خواهر و برادرش چطوری رفتار کنه
پس شوهرت کجا میره خونه نیست؟که میگه تنها می‌شینی گوشه خونه
هنوز طرف داداشمو پیش شوهرم ول نمیکنم اینه ول کنم ک دیگ نمیشه جمعش کرد...داداشمم بعد چندوقت ک هی میگ میخام یروز بیام گفتم بیاد امروز خب منم خودم اگ داداش یا خواهر بزرگتر داشتم دوس داشتم برم دیگ ولی خانواده شوهرم کلن احساس نداشتن از اولم هروقت ب نفع همدیگه بودن خوب میشدن باهم
باید یه کاری کنی تحریکش نکنی
اینجور مواقع بگو عیب نداره منتظر بمونم
نیازی نیست جوابی بدی بچزونیش
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز