به شوهرم عمل ندادن

کار خوبی کردی خدای نکرده مشکلی حین طبابتت پیش بیاد دو چندان میشه اعصاب خوردیت

فقط قوی باش

این روزها میگذره و رو سیاهیش رو صورت خیلیا میمونه

بهتره تاپیکو ببندی جدید بزنی،هی تو بروز شده ها میره

من جای شما باشم در صورت تماس مجدد مادر همسر جوابش رو میدادم اما خیلی خیلی کوتاه و در حد چند جمله این پیام رو می‌رسوندم که این اختلاف بین من و همسرمه و خودمون هم باید براش تصمیم بگیریم.

با توجه به توصیفاتی که از ایشون کردی فکر نکنم که الان میاد بزرگ‌منشی کنه یا بابت رفتار خواهرش شرمندگی نشون بده، به احتمال زیاد می‌خواد بشینه نطق بالا به پایین بکنه و شما رو محترمانه بکوبونه.

اگر هم تصمیم به صحبت کردن داری باهاش این احتمالی که گفتم رو در نظر بگیر که اعتمادبنفست رو نبازی.

اگر ازش مطمئنی بگو بهش،بیرون رفتن و هم صحبت شدن با دوستی که امن باشه واقعا روحیتو تغییر میده

حالا امشبو تحمل کن ببین تا فردا چی میشه

بستگی داره چقدر میشناسیش چون تو اون اکیپم هست خیلی ریسکیه ولی باز بستگی داره چقدر میشناسیش

اینم در نظر بگیر چون با شوهرت تو یه بیمارستانه احتمالش هست سر دلسوزی حرفات و به شوهرت منتقل کنه باز اونم بستگی داره که چقدر قابل اعتماده برات

بنظرم جوابشو نده 

من باشم بعد اونهمه توهین هایی که بهم شد تا مدتی جواب خانواده شوهرو نمیدم تا عذرخواهی کنن 

کار مهمی داشته باشه پیام میده بهت

میدونم ازش متنفری ولی اگه باز زنگ زد جواب بده ببین چه کارت داره

شاید فعلا باور نداره که رفتی؟ 

دقیقا به نظرم جوابشونو بدن ولی همون اول قبل از اینکه بحث یا نصیحتی شروع بشه بگن که دوست دارم این مشکل بین من و همسرم باشه

دخالت شما فقط رابطه ی مارو بیشتر بلاتکلیف میکنه

نصیحت کردن مشکلی نداره

لحنش مهمه و مواردی که حین نصیحت پیش می‌کشه مهمه. من شناخت واقعی از ایشون ندارم اما یه زمانی دور و برم پر بود از بزرگترهایی که به بهانه نصیحت و خیرخواهی، با لحن آمرانه تمام مسائلی که از دید اونها ضعف بود رو می‌کوبوندن توی صورتم. شاید هم ایشون اینطوری نباشه،شما بیشتر می‌شناسیش، من صرفا این احتمال رو مطرح کردم که یهو جا نخوری حین مکالمه.

طلا شو برای خودت خط قرمز بذار ،بذار برای بدست آوردنت تلاش کنند خرج کنند هزینه کنند طلا داشتن هزینه داره