خواهشا اگر میخواین بگین تاپیک دروغه کامنت نذارین. من این تاپیک رو برای کسایی که در جریان تاپیکهام هستن میذارم.
شوهرم دانشجو یکی از تخصصهای جراحی داره جزو شاگردهای اول هم هست و همیشه بالاترین نمرات رو میگیره، بعد یکسری از اساتید بنا به دلایلی ازش خوششون نمیاد و منتظر بهونه بودن شوهرم دو ماه پیش یکی از ازمونهاشو مسوفته و از اون به بعد جراحی دستش ندادن انجام بده. بعدش شوهرم دچار یه مشکل روحی شد به خاطر فشار ناشی از این اتفاق الان حالش خوبه و برگشته سرکار. امروز رفته بود به یکی از اساتیدش سلام کرده جواب داده سلام و زهرمار جلو پرستارها و مریضها بعدم که رفتن اتاق عمل میگه عملی که دوسال پیش بهم اعتماد کردن و دستم دادن امروز نداده دستم گفته مگه میتونی انجامش بدی. کل اعتماد به نفسش رو خورد کرده بودن.
جاریمو بعد مدتها دیدم، انقدرررر لاغر شده بود که شوکه شدم! 😳
پرسیدم چی کار کرده تونسته اون لباس خوشگلشو بپوشه تازه دیدم همه چی هم میخوره!گفت با اپلیکیشن "زیره" رژیم گرفته عید نزدیکه و منم تصمیم گرفتم تغییر کنم. سریع از کافه بازار دانلود کردم و شروع کردم، تازه الان تخفیف هم دارن! 🎉
ببین چی میگم بخدا بخند😀همین که خواهر نداری برادرزیاد نداری خداتو شکر کن خداخیر بده کم جمعیتین فکرکن ۵ تا خ داربرادر هرکدوم یک اخلاق یک ساز بزنن یک توقعی یک حرفی شماااین مشکلاتو نداری فقط متمرکز رو خودتین و خانواده همسرت اگر جاری داشتی دو تا خواهرشوهر کنارت بودن اصلاا بخدا اینجوری به جزییات محال بود فکر کنی یک چیزایی پیش میومد خداداند. اون اقا هم بالاخره سختی کشیده درس خونده مشکلاتی حتما سرطلاق گذرونده اونم کلی بحران گذرونده الان به این مقام رسیده اما باز با همونم ازدواج میکردی چالش های دیگری داشت. الان مگه همسر شما قابل تحسین نیستن دیگرانم کلی تحسینش مبکنن اما خب شما مسایل خودتونو دلرید. هیچی کامل و گارانتی دار نیست
به زیباییت نناز به تبی بند است ؛ به مالت نناز به شبی بند است. با خدا باش پادشاهی کن، بی حیا باش هر چه خواهی کن. تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد.زمین گرده و محاله رفتاری که با دیگران کردی کسی سرت نیاره.عاشق خدا و ۱۴ معصوم هستم. دنیا فانی ست
عزیزم اون آقا که میگی قابل تحسین هست اخلاقش اون چیزی که شما میبینی اخلاق اجتماعیش هست اخلاق زندگی مشترک و اینکه توی زندگی مشترک چطور رفتار میکنه و زیر سقف با همسرش چطور بوده خدا داند.هیچکس دستش رو کامل رو نمیکنه.حتی توی زندگی مشترک زن و شوهر بعد از چندین سال هم ممکنه به شناخت کامل از هم نرسن.اون آقا هم اون چیزی که شما دارید میبینید ویترینش هست.شما و همسرت هم خیلی با هم خوشبخت اید خدا رو شکر.مگر خوشبختی یعنی چه؟عزیزم شما توی چالش های خانواده همسر و مادر شوهر بد گیر نکردید .که انشالله همیشه هم همینطور خوش باشید .عزیزم فکر میکنی ماهایی که ازدواج کردیم بی سواد بودیم خیر.ولی اینکه خانواده طرف مقابلت شعور رفتار با عروس رو داشته باشن رو هر کسی ندارم.این صحبتها رو کردم که خودتو درگیر افکار مزاحم نکنی.خوشبختی همون چیزی هست که الان داری لمسش میکنی.خوشحال باش و شاد زندگی کن.مشکلات توی همه زندگی ها هست کم و بیش
نه اصلا به اون فکر نمیکنم که باهاش ازدواج میکردم چون هنوزممیدونم اخلاقامون بهمنمیخورد و ...فقط این ...
حالات عالیه مگه چی شده. سفر براه زندگی براه .خیلی هم خوبه. فقط حواست بااشه کسی از درون زندگی به اون خبر کشی نکنه.
به زیباییت نناز به تبی بند است ؛ به مالت نناز به شبی بند است. با خدا باش پادشاهی کن، بی حیا باش هر چه خواهی کن. تا توانی دلی به دست آور دل شکستن هنر نمی باشد.زمین گرده و محاله رفتاری که با دیگران کردی کسی سرت نیاره.عاشق خدا و ۱۴ معصوم هستم. دنیا فانی ست
بچه ها یه چیزی شد. خودمم دیگه خندم میگیره انقدر اتفاقی بد داره میکفته الکی.
من سرکار بودم زنگ زدم شوهرم گفتم بریم جیگر بخوریم شوهرم گفت باشه بعد داشتم برمیگشتم خونه زنگ زد گفت تولد فلانیه تو باغ میریم تولد امشب گفتم باشه رسیدم خونه، دیدم شوهرم تو خودشه و عصبی بود، رفتم لباس پوشیدم خب تولد لحظه اخری تو باغ انتظار ندارن من یه لباس خاص بپوشم که بافت مجلسی پوشیدم با شلوار گفت اول بریم جیگر بخوریم گفتم خب اونا فینگر فود میدن یه شب دیگه بریم جیگر گفت اخه تو گفتی جیگر گفتم اشکال نداره یه شب دیگه ارایشم پاک میشه گفت پس نمیخواد بریم حوصله ندارم گفتم چرا خب، گفت حوصله ندارم با این لباس هایی که تو پوشیدی اصلا دلم نمیخواد باهات بیام تولد. گفتم خب تو باغه الان تو به من خبر دادی میزم یه لباس دیگه پوشیدم گفت نمیخواد و رفت لباساشو در اورد