به شوهرم عمل ندادن

اگر میخوای با شوهرت صحبت کنی باید قوی باشی

اول با یه مشاور صحبت کن شرایط تون رو بگو و ازش بخواه راه حل بهت بده.

فقط یه چیزی تو مقصر رفتارهای سرد شوهرت نیستی .شخصیت خودش این مدلی هست که سریع تغییر مود میده.

بعدم عزیزم باید یکم زیاد پرو باشی والا من در عجبم دخترا رو میبینم میخوان آدم رو قورت بدن تو رو میبینم اینقدر بی زبونی

این حرکت اولیه اصلا قاطی پاطی شد یعنی حتما یکی باید بره؟ 

فک کنم آنجا که خاله گفته خونه و ماشین گذاشتیم زیر پات استارتر ناراحت شدن میخواستن از خونه برن که همسرشون گفتن تو نرو من میرم

مثل پلیس ها کروکی بکشیم🥺 مدتی ست تنش دارید.. تازگی از سفر خانوادگی برگشتین و همسرتون در سفر حال روحی خوبی داشتن، اونشب بخاطر تولد شب قبل دعوا داشتین، یکساعت بعد مادرش و خاله ش میان. شما خسته از دعوا و بی حوصله اونا رو تحویل نمی گیری... خاله شروع میکنه که خونه خودمونه و اینجا بالاشهره دادیمت... بعد شخص شما رو  نشانه می گیره و سوای مسایل مالی رو حیثیت شما دست می ذاره... شما میگی اینجا جای من نیست میرم و همسرتون دفاعی نمی کنن فقط،میگن تو نرو من میرم!؟ اینجاشو نمیدونم چیه! چرا اون بره اصلاا!! اصلا فلسفه رفتن شما این بوده که چون توهین زشت کردن گفتی میرم نمی مونم... حالا ایشون گفتن خانمم اذیت نشه بمونه من برم! که چی مثلا؟ باباجان نباید میگفتی من میرم میگفتی خونه شوهرمه مگه همه زنها خونه شوهرشون نیستن شما پاشو برو چرا من برم. الان شوهرتون زیر چادر خاله هرچی هم بلد نبود یادش دادن.

ازت انتظار داشتم در رو باز میکردی و خاله اش رو به بیرون هدایت میکردی

لطفا اگر میخوای با شوهرت ادامه بدی از حق و حقوق خودت دفاع کن

پرو باش

شما الان خیلی اذیتی هم توهین کردن هم شوهرمحترم قشنگ رفته منتظر رفتن شماست! نمیگم فردین بازی در بیاره و از در و پنجره بیاد تو اما اینکه دیشب دعوا کردی بروو رفته که چی... دشمن شاد بشین... فردا خواهش میکنم برو هتل قدم اول/ پیام بده کلیدادستمه/ دیکته نانوشته غلط نداره که! تا به حرکتش وادارش نکنی انگار نمی دونه چکار کنه باید از بالا فرمان صادر بشه لابد. خواهشا لوس نشو قوی باش خوبیای خودت کم نیست اینقدر خوبی ایشونو میبینی. بقول چارلی چاپلین در رختخواب همه مردان مهربانند. اون دیگه در جمع مهربونیشو نشون داد اینا رو میگم ک بری تا درست کنی برگردی خانوم خانوماا برگردی.

دقیقا جمله اخرتون موافقم

نمیدونم چرا حس میکنم همسرش دلیل تولد نرفتن رو به خاله و مادرش گفته اونا هم با توپ پر امدن🤔

استااااااتر خواهشن اول شوهرت رو شیر فهم کن که حرفی از چار چوب خونه به بیرون درز پیدا نکنه

دوما خواهشااااا پرووووووو باش در لحظه سنجیده عمل کن به نفعت باشه

همسرش خدا خیرش بده همه چیو گفته. همون که مادرش در سفر میگه پسرم تنش رو دعوا رو ازشما یاد گرفته نشات گرفته از این است که پسرش گفته از ختم عمو برگشتیم خانمم دعوا و فحش داده من پانیک شدم.. الان اونها استارتر رو یک غول میبینن

اگر یادت باشه تو تاپیک های قبلی بهت هم گفتم یه سر به تاپیک های اولت بزن آنجا خییلی شوهرت به حرفت بود ببین چکار میکردی دلیلش چی بوده

فقط من اینو خوب میدونم نذار زندگیت از هم بپاشه نذار دشمن شاد بشی

مخصوصا اون خاله عفریته 

خواهشا محکم با اقتدار عمل کن بحث زندگیت هست 

اخه اون موقع که اتفاقا هنوز استارتر با خانواده ش رفت و امد داشت... پدرشونو سر میزدن دکتر میبردن... شاید مادرشوهره سرش شلوغ بوده زیاد نمی یومده. وگرنه که خودت استارتر میگن اونوقتا سرد هم بوده اتفاقا! نمیدونم واقعا

به نظرم عدم اعتماد به نفس باعثشه

به نظرم خونت رو هیچ وقت ترک نکن ، تو هم از اون خونه و زندگی سهم داری ، چرا تو باید فک کنی کجا بری ، اگه بری میدون رو واسه خالش باز میذاری تا گوش شوهرت رو پر کنن 

از اون ور اشتی کردنتون سخت میشه و شخصیت شوهرت و خودت خورد میشه 

پیش کل فامیلا خالش پر میکنه که تو رفتی 

تقریباً خاله ها و دایی ها و کل خانوادش میفهمن شما مشکل داری و خونه جدا زندگی میکنی 

اینااا خیلی موندگاره ها!!! اثراتش جبران ناپذیره 

هر اتفاقی افتاد ، اون خونه توعه!! مگر این که بخوای واقعا جدا بشی ، وگرنه دیگه برای شوهرت عادی میشه 

دفعه بعد راحت تر میگه برو