آگاهی های ناب (مسیر و رسالت اصلی زندگی ات رو پیدا کن)

کی می تونم بزنم تو دل ترس هام 

خدایا تو خیلی مهربونی. تو همین کاری هم که هستم هر لحظه اش رو برام راحت و آسون کردی. آدمهایی که بهم احترام می زارن، مدیری که باهام خیلی راه میاد، حقوقی که یک روز تصورش رو می کردم و خیلی چیزای دیگه. و میدونم چرا و دلیلش چیه؟ چون من وابسته به این شغل و کار نیستم، چون رها هستم و همه چیز رو به تو سپردم 

دارم باور می کنم که می تونم خیلی چیزها رو راحت به دست بیارم. خیلی چیزهایی که یک روزی آرزوش رو داشتم الان در اختیارم هستن. ماشینی که می خواستم، لباسها، لوازم منزل، دوستان خوب، همسر خوب و .... 

یک جورایی راهش رو یاد گرفتم اما بعضی وقت ها که از مسیر اصلی خارج می شم رسیدن به خواسته هام بیشتر طول میکشه 

من سرشار از زندگی ام؛ اگرچه گاهی این وسط ها یه روزایی اصلا حال خوبی ندارم ولی باهاش کنار میام و سعی می کنم هر طوری هست اون حال خوب، اون حس سرشار بودن از زندگی رو دوباره در خودم ایجاد کنم و چقدر خدا کمکم می کنه وقتی تلاش و حرکت منو می بینه

چقدر از این قسمت روحانی وجودم غافل بودم و هنوز هم هستم. بخشی که اگه روش تمرکز کنی دنیا رو برات بهشت می کنه 

روزهایی در زندگی ام بوده که انگار ته جهنم بودم، انرژی پایین روانی ام جسمم رو هم تحت تأثیر قرار داد و مشکلات جسمی و فیزیکی برام به وجود آورد که خیلی منو اذیت کرد. اما هنوز روزها هم همه تلاش خودم رو کردم تا دوباره بلند شم و روی پای خودم بایستم و چقدر خدا قشنگ کمکم کرد تا برسم به اون نقطه ای که بگم خدایا شکرررررت. برای هرلحظه زندگی امروزم ازت سپاسگزارم.

من ایمان آوردم که هر تجربه خوب و بدی که در زندگی ام از سر گذروندم باعث اش خودم بودم. الان که فکر می کنم اون روزهایی که از نظر جسمی و سلامتی دچار مشکل بودم، مدت ها قبل اش انرژی روانی پایینی داشتم. 

یادمه یک روز که حال جسمی بدی داشتم ماشین رو یک جایی نزدیک یه فضای سبز پارک کردم و شروع کردم به گریه کردن. اینقدر گریه کردم که دستمال دیگه نداشتم که اشکم رو پاک کنم. ازت خواستم کمکم کنی، راه رو نشونم بدی، بهم بگی که چکار کنم و تو نشونم دادی، دستم رو گرفتی و هدایتم کردی. 

دوستی می گفت: «اگر از سلامتی برخوردار نیستی، باید اشکال را در وضعیت روح و روانی که در اون بودی و احساس ناراحتی، نگرانی، ترس، تشویش، دلشوره و … بیابی که اکثر اوقات‌ات را در هر روز زندگی‌ات در آن به سر می‌بری. زیرا بدن خیلی سریع به این انرژی های منفی واکنش نشان می‌ده و خودش را به شکل بیماری یا سلامتی نشان می‌ده»

الان هم ازت می خوام کمکم کنی تا به اون نقطه ایده آل زندگی ام برسم ولی میدونم رمز رسیدن به اون نقطه، لذت بردن از همین مسیری هست که الان توش هستم. باید یاد بگیرم هرلحظه زندگی رو جشن بگیرم و برای هر نفسی که دارم میکشم، برای هر صبحی که از خواب بلند میشم و طلوع خورشید رو می بینم سپاسگزار باشم. باید حال دلم خوب باشه تا تو در زندگی ام متجلی بشی. باید انرژی وجودی ام مثبت باشه تا جایی برای تو داشته باشم. چون تو نوری، تو خیری، نمیتونی جایی که تاریکه جایی که شره حضور داشته باشی

خدایا این همه زیبایی در این دنیا وجود داره، چرا اغلب اوقات چشم ما فقط بدی ها رو می بینه. چرا یاد نمی گیرم نگاه ام به دنبال زیبایی ها باشه. چرا فراموش می کنم که از مسیر این زیبایی هاست که می تونم زیبایی های بیشتری رو در زندگی ام خلق کنم. 

ببین این حرفهای خدا خطاب به بنده اش چقدر قشنگه:

آیا خدا برای بنده ی خویش کافی نیست!
هر کس بر خدا توکل کند خدا برایش کافی است!
من میگویم باش و موجود می‌شود!
سرنوشت همه ی امور به دست من است!
اگر خداوند کسی را بخواهد بکشد بالا،  کیست که بتواند مانع آن شود و اگر خداوند بخواهد کسی را بکشد پایین کیست که بتواند مانع آن شود!
اختیار آسمان و زمین در دست خداست!
خداوند هرگز شما را رها نکرده!
اگر از من پرسیدند بگو من نزدیکم من اجابت میکنم درخواست درخواست کننده را!
من از رگ گردن به شما نزدیک ترم!
من از آنچه که در سینه دارید آگاه ام!
خداوند هرگز زیر قولش نمیزند!

برای اینکه صدای خدا رو بشنوی باید وجودت رو از همه خصلت های منفی خالی کنی. اینو دارم به خودم می گم اگه هدایت خدا رو می خوای راه رو باز کن، قلب و دلت رو با اون هماهنگ کن 

اینقدر قشنگ راه رو نشونت می ده که با خودت می گی چرا زودتر از این ها پیداش نکردم