جریان از این قزاره من پدربزرگمو چند سال ندیدم کلا دختر دوسته نه پسر دوست معتقده که عروس بداخلاقه نیاد خونمون خوشبختیش واجبتره
همه پسرا میرن ولی کم بابای منم اصلا نمیره..
بابابزرگ من 4 تا باغ بزرگ داره و یه مغازه درامدش ام اینه که هرسال سیب و شلیل به سرد خونه تحویل میده و پس اندازم داره ..
حالا این بابابزرگم قبل مرگش گفته بود که احتمال بیشتر من اموالمو به خیریه بسپارم..
میخوام اونایی بخورن که ندارن و...
دوستم اینو مسخره میکنه که پدربزرگ خودخواهه و چقدر کودن مغزه
این همه پول رو بده فقیرا
حالا بابامو مسخره میکنه چون بابام جای دیگه است 2هفته یکبار میبینم و هر 2هفته بکبار میاد میبره شهرش خرید میکنه بعد میره شهرشون
ااونو مسخره میکنه ک بابام دوسم نداره و احتمالا خیانت میکنه
دوستم راست میگه؟