بی حرکت افتاده بودم رو تخت چشمام بسته حال گریه کردنم نداشتم حتی
از شدت شوکی که دست داده بود بهم هر یه ربع یه بار یادم میرفت که چرا ناراحتم
چند ثانیه صرف این میکردم که ببینم چی شده دقیقا، بعد یادآوریشم میرفتم تو بهت، باور نمیکردم همچین اتفاقی افتاده باشه