همش میره تو اتاق درو میبنده رو خودش
باهامم خوب نیست ولی من دوستش دارم
بابام میگه سر ب سرش نزار بزار ب حال خودش باشه
اوندفعه بهش میگم کمکت کنم اتاقتو جمع کنی رفته ب بابامون شکایت کرده ک ب این بگو تو کارم دخالت نکنه
بعد صبح ی نامه گذاشته بود معذرت خواهی
امروز خیلی تحویلش نگرفتم ببینم خودش چکار میکنه بغلم کرد و معذرت خواهی ولی بارم رفت تو اتاقش درو بست
خیلی حس بدیه ک خواهرت دوستت نداشته باشه چون با تموم شدن دوستی ها میتونی کنار بیای ولی این نه