دیگه دارم دیوونه میشم دیگه کم آوردم اونا همینجوریشم وابسته بودن یکسره زنگ بیاید از وقتی سرطان گرفته از بهار دیگه بیش از اندازه شده یا میان شهر ما برای دکتر یکسره زنگ حرفش این زن بسیار زورگویه اما بچه هاش میمیرن براش البته بچه دوسته تا وقتی حسابی بهش برسن امان از روزی که خطایی از کسی سربزنه
باری از رو دوشم برنداشتن اما بارشون رو شونه هام داره داغونم میکنه مشکلات خودم کمه ...دقیقا زندگی این خانواده شده همه برای یکی چند ماهه زندگی هممون فقط شده این
خدایا خودت کمک کن